1 عطر فروشی بتا تو دایم ازین روی زلف تو خود مشک ناب ساید بر روی
2 عنبر از زلف توست خوشبو آری عنبر سارا به مشک گردد خوشبوی
1 گفتم چرا نسازی با من تو تا کی تنم ز بهر تو بگدازد
2 گفتا تو بت پرستی و من صوفی با بت پرست صوفی کی سازد
1 بخواست کاغذ و برداشت آن نگار قلم مثل صورت خود را برو کشید رقم
2 چنان نگاشت تو گفتی که کاغذ آینه بود پدید گشت در او روی آن بدیع صنم
3 قلم چو صورت او دید شد بر او عاشق ز چشم خویش ببارید همچو باران نم
4 گهی ز مهر ببوسیدش آن لب چو عقیق گهی به مهر درآویخت زان دو زلف به خم
1 آمد به عرض گاه دلارام من فراز پیش بساط عارض در جمله حشم
2 خیره بماند عارض چون حیلتش بدید گفتا که هست لاله رخ و نوش لب صنم
3 دو لب عقیق و شکر دو روی مهر و ماه دو چشم لطف و خوبی دو زلف پیچ و خم
4 خالی به زیر زلفش و چاهیش در ز نخ خال اصل فتنه گشته و چه معدن ستم
1 نگارینا نرستی ز آب و در آب سبک رفتاری و نیکو شناهی
2 بلی تو ماهی سیمی و هرگز نترسد در میان آب ماهی
3 کنارم آبگیری هست و در وی توانی آشنا کرد ار بخواهی
1 به علم فلسفه چندین چه نازی که باشد فلسفی دایم معطل
2 هزاران گونه مشکل بیش بینم در آن زلفین مفتول مسلسل
3 ارکب حل شکل کل یوم و حل الشکل من صدغیه اشکل
4 تو را حل گردد اشکال مجسطی اگر شکل دو زلف خود کنی حل
1 ای یار ماهروی طبیبی و حاذقی در دست توست جان پدر جان هر کسی
2 فرمان تو روان شده بر هر کسی و باز بر تو روان نبینم فرمان هر کسی
3 درمان ما بدانی کز توست درد من آری طبیب داند درمان هر کسی
1 ای بت دیبا رخان به دو رخ دیبا تا نکنی پاره پاره صد دل پر خون
2 رشته مگر عاشق است بر لب تو زان تافته داری همیش چون من محزون
3 ای دو لب تو عقیق و در دو عقیقت دو رده درست هر دو صافی و مکنون
4 باشد منظوم در برشته ولیکن در تو منظوم و رشته از در بیرون
1 ای صنم چنگ زن چنگ ساز فخر همه چنگ زنان جهان
2 چنگ تو در چنگ تو از چنگ تو همچو من عشق تو کوژونوان
3 در غم هجران تو خاموش بود از طرب وصل تو دارد فغان
4 روی تو گل چنگ تو بلبل ولی بلبل بر گل شود افغان کنان
1 ز روی خواهش گفتم بدان نگار که من ز شادمانی درویشم ای بت دلبر
2 مرا نصیب زکوة لبان یاقوتین بده که نیست ز من هیچ کس بدان حق تر
3 جواب داد که من فقه خوانده ام دانم ز فقه واجب ناید زکوة بر گوهر