1 ای دل چو هست حاصل کار جهان عدم بر دل منه ز بهر جهان هیچ بار غم
2 افکنده همچو سفره مباش از برای نان همچون تنور گرم مشو از پی شکم
3 تو مست خواب غفلتی و از برای تو ایزد فکنده خوان کرم در سپیده دم
1 الا یا خیمگی! خیمه فروهل که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
2 تبیره زن بزد طبل نخستین شتربانان همیبندند محمل
3 نماز شام نزدیکست و امشب مه و خورشید را بینم مقابل
4 ولیکن ماه دارد قصد بالا فروشد آفتاب از کوه بابل
1 آمد ای سید احرار! شب جشن سده شب جشن سده را حرمت، بسیار بود
2 برفروز آتش برزین که درین فصل شتا آذر برزین پیغمبر آذار بود
3 آتشی باید چونانکه فراز علمش برتر از دایرهٔ گنبد دوار بود
4 چون ز گردون بر ازین سلسلهٔ زر اندود قرص خورشید، فرو خفته، نگونسار بود
1 ای باده! فدای تو همه جان و تن من کز بیخ بکندی ز دل من حزن من
2 خوبست مرا کار به هر جا که تو باشی بیداری من با تو خوشست و وسن من
3 با تست همه انس دل و کام حیاتم با تست همه عیش تن و زیستن من
4 هر جایگهی کآنجا آمد شدن تست آنجا همه گه باشد آمد شدن من
1 ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
2 هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند گویی اندر روح تو مضمر همیگردد بدن
3 گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب ور نیی عاشق، چرا گریی همی بر خویشتن
4 کوکبی آری ولیکن آسمان تست موم عاشقی آری، ولیکن هست معشوقت لگن
1 باد نوروزی همی در بوستان سامر شود تا به سحرش دیدهٔ هر گلبنی ناظر شود
2 گل که شب ساهر شود پژمرده گردد بامداد وین گل پژمرده چون ساهر شود زاهر شود
3 ابر هزمان پیش روی آسمان بندد نقاب آسمان بر رغم او در بوستان ظاهر شود
4 زردگل بیمار گردد، فاخته بیمار پرس یاسمین ابدال گردد خردما زائر شود
1 نوبهار آمد و آورد گل تازه فراز می خوشبوی فزار آور و بربط بنواز
2 ای بلنداختر نامآور، تا چند به کاخ سوی باغ آی که آمد گه نوروز فراز
3 بوستان عود همیسوزد، تیمار بسوز فاخته نای همیسازد، طنبور بساز
4 به قدح بلبله را سر به سجود آور زود که همی بلبل بر سرو کند بانگ نماز
1 وقت بهارست و وقت ورد مورد گیتی آراسته چو خلد مخلد
2 گیتی فرتوت گوژپشت دژم روی بنگر تا چون بدیع گشت و مجدد
3 برنا دیدم که پیر گردد، هرگز پیر ندیدم که تازه گردد و امرد
4 نرگس چون دلبریست سرش همه چشم سرو چون معشوقهایست تنش همه قد
1 با رخت ای دلبر عیار یار نیست مرا نیز به گل کار کار
2 تا رخ گلنار تو رخشنده گشت بر دل من ریخته گلنار نار
3 چشم تو خونخواره و هر جادویی مانده از آن چشمک خونخوار خوار
4 بنده وفادار و هواخواه تست بنده هواخواه و وفادار دار
1 آمد نوروز ماه با گل سوری به هم بادهٔ سوری بگیر، بر گل سوری بچم
2 زلف بنفشه ببوی، لعل خجسته ببوس دست چغانه بگیر، پیش چمانه به خم
3 از پسر نردباز داو گران بر به نرد وز دو کف سادگان ساتگنی کش به دم
4 ای صنم ماهروی! خیز به باغ اندر آی زانکه شد از رنگ و بوی باغ بسان صنم