9 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار منوچهری دامغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار منوچهری دامغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید و قطعات در دیوان اشعار منوچهری دامغانی

1 چرخست ولیکن نه درو طالع نحسست خلدست ولیکن نه درو جوی عقارست

2 چون ابروی معشوقان با طاق و رواقست چون روی پریرویان با رنگ و نگارست

3 بازیگه شمس و قمر و ببر و هزبرست منزلگه جود و کرم و حلم و وقارست

4 از روی سلاطینش هر روز بساطست وز بوسهٔ شاهانش هر روز نثارست

1 سپیده‌دم که وقت کار عامست نبیذ غارجی رسم کرامست

2 مرا ده ساقیا جام نخستین که من مخمورم و میلم به جامست

3 ولیکن لختکی باریکتر ده نبیذ یکمنی دادن کدامست

4 نماز بامدادان کرد باید سه جام یکمنی خوردن حرامست

1 نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا

2 آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا

3 بوستان گویی بتخانهٔ فرخار شده‌ست مرغکان چون شمن و گلبنکان چون وثنا

4 بر کف پای شمن بوسه بداده وثنش کی وثن بوسه دهد بر کف پای شمنا

1 نوروز روز خرمی بیعدد بود روز طواف ساقی خورشید خد بود

2 مجلس به باغ باید بردن، که باغ را مفرش کنون ز گوهر و مسند زند بود

3 آن برگهای شاسپرم بین و شاخ او چون صدهزار همزه که بر طرف مد بود

4 نرگس بسان حلقهٔ زنجیر زر نگر کاندر میان حلقهٔ زرین وتد بود

1 به دهقان کدیور گفت انگور مرا خورشید کرد آبستن از دور

2 کمابیش از صد وهفتاد شد روز بدم در بستر خورشید پر نور

3 میان ما، نه عقدی، نه نکاحی نه آیین عروسی بود و نه سور

4 نبودم سخت مستور و نبودند گذشته مادرانم نیز مستور

1 می بر کف من نه که طرب را سبب اینست آرام من و مونس من روز و شب اینست

2 تریاق بزرگست و شفای همه غمها نزدیک خردمندان می را لقب اینست

3 بی می نتوان کردن شادی و طرب هیچ زیرا که بدین گیتی اصل طرب اینست

4 معجون مفرح بود این تنگدلان را مر بی سلبان را به زمستان سلب اینست

1 خیز بترویا! تا مجلس زی سبزه بریم که جهان تازه شد و ما ز جهان تازه‌تریم

2 بر بنفشه بنشینیم و پریشیم خطت تا به دو دست و به دو پای بنفشه سپریم

3 چون قدح گیریم از چرخ دو بیتی شنویم به سمنبرگ چو می خورده شود لب ستریم

4 وگر ایدونکه بینجامدمان نقل و نبیذ چارهٔ هر دو بسازیم که ما چاره گریم

1 نوبهار از خوید و گل‌آراست گیتی رنگ رنگ ارغوانی گشت خاک و پرنیانی گشت سنگ

2 گل شکفت و لاله بنمود از نقاب سرخ روی آن ز عنبر برد بوی و این ز گوهر برد رنگ

3 شاخ بادام از شکوفه لعبتی شد آزری جامهای می گرفته برگها هر سو به چنگ

4 ابر شد نقاش چین و باد شد عطار روم باغ شد ایوان نور و راغ شد دریای گنگ

1 ای بت زنجیر جعد، ای آفتاب نیکوان طلعت خورشید داری، قامت فردوسیان

2 نافرید ایزد زخوبان جهان چون تو کسی دلربا و دلفریب و دلنواز و دلستان

3 گرت خوانم ماه، ماهی، ورت خوانم سرو،سرو گرت خوانم حور، حوری، ورت خوانم جان، چو جان

4 مشک جعد و مشک خط و مشک ناف و مشکبوی خوش سماع و خوش سرود و خوش کنار و خوش زبان

1 ساقی بیا که امشب ساقی به کار باشد زان ده مرا که رنگش چون جلنار باشد

2 می ده چهار ساغر، تا خوشگوار باشد زیرا که طبع مردم را بر چهار باشد

3 همطبع را نبیدش فرزانه‌وار باشد تا نه خروش باشد، تا نه خمار باشد

4 نی نی دروغ گفتم، این چه شمار باشد باری نبید خوردن کم از هزار باشد؟

آثار منوچهری دامغانی

9 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار منوچهری دامغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار منوچهری دامغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.