9 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار منوچهری دامغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار منوچهری دامغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید و قطعات در دیوان اشعار منوچهری دامغانی

1 بر لشکر زمستان نوروز نامدار کرده‌ست رای تاختن و قصد کارزار

2 وینک بیامده‌ست به پنجاه روز پیش جشن سده، طلایهٔ نوروز و نوبهار

3 آری هر آنگهی که سپاهی شود به رزم ز اول به چند روز بیاید طلایه‌دار

4 این باغ و راغ ملکت نوروز ماه بود این کوه و کوهپایه و این جوی و جویبار

1 جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد مژه در دیدهٔ او خار مغیلان گردد

2 گر نسیم کرمش بر در دوزخ به جهد هاویه خوبتر از روضهٔ رضوان گردد

3 هنرش هست فراوان گهرش هست نکو چون شجر نیک بود میوه فراوان گردد

1 عاشقا رو دیده از سنگ و دل از فولاد ساز کز سوی دیگر برآمد عشقباز آن یار باز

2 عشق بازیدن، چنان شطرنج بازیدن بود عاشقی کردن نیاری دست سوی او میاز

3 دل به جای شاه باشد وین دگر اندام‌ها ساخته چون لشکر شطرنج از شطرنج ساز

4 شاه دل گم گشت و چون شطرنج را شه گم شود کی تواند باختن شطرنج را شطرنج باز

1 این قصر خجسته که بنا کرده‌ای امسال با غرفهٔ فردوس به فردوس قرینست

2 همچون حرمش طالع سعدست و مبارک همچون ارمش نقش مهنا و گزینست

3 چون قدر تو عالی و چو روی تو گشاده چون عهد تو نیکو و چو حلم تو رزینست

4 چوبش همه از صندل و از عود قماری سنگش همه از گوهر و یاقوت ثمینست

1 شبی گیسو فروهشته به دامن پلاسین معجر و قیرینه گرزن

2 بکردار زنی زنگی که هرشب بزاید کودکی بلغاری آن زن

3 کنون شویش بمرد و گشت فرتوت از آن فرزند زادن شد سترون

4 شبی چون چاه بیژن تنگ و تاریک چو بیژن در میان چاه او من

1 ای خداوند خراسان و شهنشاه عراق ای به مردی و به شاهی برده از شاهان سباق

2 ای سپاهت را سپاهان رایتت را ری مکان ای ز ایران تا به توران بندگانت را وثاق

3 ای جهان را تازه کرده رسم و آیین پدر ای برون آورده ماه مملکت را از محاق

4 ای ملک مسعود بن محمود کاحرار زمان بر خداوندی و شاهی تو دارند اتفاق

1 به فال نیک و به روز مبارک شنبد نبیذگیر و مده روزگار نیک به بد

2 به دین موسی امروز خوشترست نبیذ بخور موافقتش را نبیذ نو شنبد

3 اگر توانی یکشنبد از صبوحی کن کجا صبوحی نیکو بود به یکشنبد

4 طریق و مذهب عیسی به بادهٔ خوش ناب نگاهدار و مزن بخت خویش را به لگد

1 روزی بس خرمست، می‌گیر از بامداد داد زمانه بده کایزد داد تو داد

2 خواسته داری و ساز، بیغمیت هست باز ایمنی و عز و ناز، فرخی و دین وداد

3 نیز چه خواهی دگر، خوش بزی و خوش بخور انده فردا مبر، گیتی خوابست و باد

4 رفته و فرمودنی، مانده و فرسودنی بود همه بودنی، کلک فرو ایستاد

1 هنگام بهارست و جهان چون بت فرخار خیز ای بت فرخار، بیار آن گل بی‌خار

2 آن گل که مر او را بتوان خورد به خوشی وز خوردن آن روی شود چون گل بربار

3 آن گل که مر او را بود اشجار ده انگشت و آمد شدنش باشد از اشجار به اشجار

4 آن گل که به گردش در نحلند فراوان نحلش ملکانند به گرد اندر و احرار

1 سمنبوی آن سر زلفش که مشکین کرد آفاقش عجب نی ارتبت گردد ز روی شوق مشتاقش

2 دو مار افسای عینینش دو مارستند زلفینش که هم مارست مار افسای و هم زهرست تریاقش

3 به خواب اندر سحرگاهان خیالش را به بردارم همی‌بوسم سیه زلفین و آن رخسار براقش

4 ز خواب اندر چو برخیزم سیه گردم، دوته گردم از آن جادو ، و زان آهو، سیه چشمش، دوته طاقش

آثار منوچهری دامغانی

9 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار منوچهری دامغانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار منوچهری دامغانی شعر مورد نظر پیدا کنید.