آهیخت پریر لاله ز آتش از مهستی گنجوی رباعی 97
1. آهیخت پریر لاله ز آتش خنجر
دی نیلوفر فکند بر آب سپر
...
1. آهیخت پریر لاله ز آتش خنجر
دی نیلوفر فکند بر آب سپر
...
1. زد لاله پریر در نشابور آذر
دی بر زد از آب ... نیلوفر سر
...
1. چندان بکنم تو را من ای طرفه پسر
خدمت که مگر رحم کنی بر چاکر
...
1. اشتربانا چو عزم کردی به سفر
مگذار مرا خسته و ز اینجا مگذر
...
1. باید سه هزار سال کز چشمه خور
یا کان گهر گردد یا معدن زر
...
1. ای پور خطیبب گنجه پندی بپذیر
بر تخت طرب نشین به کف ساغر گیر
...
1. با لاله رخان باغ سرو از سر ناز
میکرد ز شرح قد خود قصه دراز
...
1. از بس که کند زلف تو با روی تو ناز
بیم است که از رشک کنم کفر آغاز
...
1. دلدار کلهدوز من از روی هوس
میدوخت کلاهی ز نسیج و اطلس
...
1. در یافتم آخر ز قضاش را به شبش
صد بوسه زدم بر لب همچون رطبش
...
1. در رهگذری فتاده دیدم مستش
در پاش فتادم و گرفتم دستش
...
1. من تازهگلی که نباشد خارش
یا بلبل خوشگو که بود غمخوارش
...