1 هرگه که دلم فرصت آن دم جوید کز صد غک دل با تو یکی برگوید
2 نامحرم و ناجنس در آن دم گوئی از چرخ ببارد از زمین بروید
1 جانا تو ز دیده اشک بیهوده مبار دلتنگی من بس است دل تنگ مدار
2 تو معشوقی گریستن کار تو نیست کار من بیچاره به من باز گذار
1 گر بت رخ توست بتپرستی خوشتر ور باده ز جام توست مستی خوشتر
2 در هستی عشق تو از آن نیست شوم کین نیستی از هزار هستی خوشتر
1 ای لعل تو تا لانهٔ بستان بهار با دام توام ز آب رزان داده خمار
2 در حسرت شفتالویت ای سیب زنخ رنگم چو به است و اشک چون دانه انار
1 از من صنما قرار مستان آخر مشکن به جفا و جور پیمان آخر
2 گر نامهٔ من همی نیرزد به جواب این .... و برخوان آخر
1 نسرین تو زد پریر بر من آذر دی باز ز سنبلت مرا داد خبر
2 امروز در آبم از تو چون نیلوفر فردا ز گل تو خاک ریزم بر سر
1 آهیخت پریر لاله ز آتش خنجر دی نیلوفر فکند بر آب سپر
2 ای باد زره بر سمن امروز بدر و ای خاک ز غنچه ساز فردامغفر
1 زد لاله پریر در نشابور آذر دی بر زد از آب ... نیلوفر سر
2 امروز چو شد باد هوا گلپرور فردا همه خاک بلخ گرد عبهر
1 چندان بکنم تو را من ای طرفه پسر خدمت که مگر رحم کنی بر چاکر
2 هرگز نکنم برون من ای جان جهان پای از خط بندگی و از عهد تو سر
1 اشتربانا چو عزم کردی به سفر مگذار مرا خسته و ز اینجا مگذر
2 گر اشتر با تو از پی بارگشیست من بارکش عم مرا نیز ببر