ای دل به طریقی سوی زلفش از خیالی بخارایی غزل 347
1. ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی
پرهیز از آن حلقه، مبادا که درافتی
...
1. ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی
پرهیز از آن حلقه، مبادا که درافتی
...
1. ای دل سر تسلیم بنه بر کف پایی
کز راه تکبر نرسد کار به جایی
...
1. ای که بر صفحهٔ مه خطّ غباری داری
کار من ساز اگر روی به کاری داری
...
1. ای که در عالم خوبی به لطافت علمی
گلرخان برگ و گیاهند و تو باغ ارمی
...
1. ای گذشته قدت از سرو به خوش رفتاری
لبت از قند گرو برده به شیرین کاری
...
1. ای گل از روی تو آموخته خندان رویی
دهنت آب شکر برده به شیرین گویی
...
1. بدین شوخی که تو بنیاد داری
عجب گر خاطری را شاد داری
...
1. تا در قدم اهل دلی خاک نگردی
از تیرگی عجب و ریا پاک نگردی
...
1. تا دلم را به غم هجر درانداختهای
صبر را خانه ز بنیاد برانداختهای
...
1. تا کی ای شوخ به هر بیخبری میسازی
خاک کوی تو منم گر گذری میسازی
...
1. تا همچو غنچه خندان از خود به در نیایی
گر گل شوی کسی را هم در نظر نیایی
...
1. تو ای مه گر چه شوخ و بیوفایی
ولی باشد که با ما خوش برایی
...