چون بلبل مست راه در از خیام نیشابوری رباعی 25
1. چون بلبل مست راه در بستان یافت
روی گل و جام باده را خندان یافت
...
1. چون بلبل مست راه در بستان یافت
روی گل و جام باده را خندان یافت
...
1. چون چرخ به کام یک خردمند نگشت
خواهی تو فلک هفت شمر خواهی هشت
...
1. چون لاله به نوروز قدح گیر به دست
با لالهرخی اگر تو را فرصت هست
...
1. چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
...
1. چون نیست ز هرچه هست جز باد به دست
چون هست به هرچه هست نقصان و شکست
...
1. خاکی که به زیر پای هر نادانیست
کفّ صنمیّ و چهرهٔ جانانیست
...
1. دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه اوفکندش اندر کم و کاست
...
1. در پردۀ اسرار کسی را ره نیست
زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست
...
1. در خواب بدم مرا خردمندی گفت
کز خواب کسی را گل شادی نشکفت
...
1. در دایرهای که آمد و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
...
1. در فصل بهار اگر بتی حور سرشت
یک ساغر می دهد مرا بر لب کشت
...
1. دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پردۀ اسرار فنا خواهی رفت
...