گر باده خوری تو با از خیام نیشابوری رباعی 109
1. گر باده خوری تو با خردمندان خور
یا با صنمی لاله رخی خندان خور
1. گر باده خوری تو با خردمندان خور
یا با صنمی لاله رخی خندان خور
1. وقت سحر است خیز ای طرفه پسر
پر بادهٔ لعل کن بلورین ساغر
1. از جملهٔ رفتگان این راه دراز
باز آمده کیست تا به ما گوید راز
1. ای پیر خردمند پگهتر برخیز
و آن کودک خاکبیز را بنگر تیز
1. وقت سحر است خیز ای مایه ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز
1. مرغی دیدم نشسته بر باره طوس
در پیش نهاده کله کیکاووس
1. جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
1. خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
1. در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
1. ایام زمانه از کسی دارد ننگ
کو در غم ایام نشیند دلتنگ
1. از جرم گل سیاه تا اوج زحل
کردم همه مشکلات کلی را حل
1. با سرو قدی تازهتر از خرمن گل
از دست منه جام می و دامن گل