ای از مژه ات غرقه به خون از خالد نقشبندی قطعه 36
1. ای از مژه ات غرقه به خون استادم
وز خط تو در قید جنون استادم
1. ای از مژه ات غرقه به خون استادم
وز خط تو در قید جنون استادم
1. بی روی تو رفت طاقت از دل
در دست نماند اختیارم
1. مهجور و زبان بسته و سرگردانم
رنجور و جگر سوخته و حیرانم
1. ما هر علم و حاکم لولاک
اوحدی ممالک ادراک
1. چیست بر آن کس که پوید خاک سالار عرب
مینبوید تا ابد بویای پر عطر و طرب
1. هر چند دل از محنت ایام داغ یافت
رمزی ز داغهای دلم قرچه داغ یافت
1. نسیما گرفتند ره بر در آن سرو دلجویت
بگو ای زمره شیر افکنان نخجیر آهویت
1. خورد در نافه خون مشک ختن از رشک گیسویش
نهد سروسهی سر در قدم از قد دلجویش
1. واله شوق جمال دوستان
بی نصیب از گشت باغ و بوستان
1. سلامی جانفزا چون نشاه می
تحیاتی فزون تر زان پیاپی
1. قاضئی مانند ملا مصطفی در سرزمین
نیست، قاضی خود بود چون دیگران شاهد بر این