1 قاضئی مانند ملا مصطفی در سرزمین نیست، قاضی خود بود چون دیگران شاهد بر این
2 میستاند تا نبیند نان او هرگز به خواب خواب مستی از دو چشم دلبران نازنین
1 ای شده در دور لعلت تازه ایام مسیح زنده گشته از دم جانپرورت نام مسیح
2 عالم و آدم گرفتار خط سبز تو شد نه همین زنجیر موسی گشت یا دام مسیح
1 واحسرتا که جدا شدم از خانه خدا از غصه وقت گشت شود دل ز هم جدا
2 ما را نبود خواهش رفتن ز کوی دوست اما چو امر اوست، ز سر میکنیم پا
1 درودی کز نسیمش مشک تاتار خورد خون همچو دل از طره یار
2 سلامی کز شمیمش بوی رضوان شود سرگشته چون جان بهر جانان