1 خون شد دلم، نسیم صبا غمگسار شد بر دشت شهرزور، دمی رهگذار شو
2 رفت آنکه ما به عیش در آن بوم بگذریم زینهار تو وکیل من دل فگار شو
3 می بوس خاک آن چمن و بعد از آن روان نزدیک بارگاه بت پرده دار شو
4 واکن به صد هزار ادب بند برقعش حیران نقش خامه پروردگار شو
1 هر چند دل از محنت ایام داغ یافت رمزی ز داغهای دلم قرچه داغ یافت
2 اما چو دید راه وصال است وصل را وهم آن خیال کرد و ز داغش فراغ یافت
1 اگر مرد کاری در دوست باز است وگر قصه جویی، حکایت دراز است
2 بود کار آزادگان ترک هستی به ابحاث محمود و نقل ایاز است
3 گر آزاد خواهی شدن، بندگی کن هر آیینه محبوب بنده نواز است
4 ز سوز حقیقت طلب بهره ای را نه بهره به به تحریر سوز و گداز است
1 ای جلوگاه ایزد دادار الوداع ای قبله گاه احمد مختار الوداع
2 ای شافع گروه گنهکار روز حشر وی واضع شکوه ستمکار الوداع
3 ای مخزن جواهر الطاف کردگار وی مکمن ذخایر ابرار الوداع
4 ای آشیان طایر ارواح اصفیا وی آستان حضرت دلدار الوداع
1 واله شوق جمال دوستان بی نصیب از گشت باغ و بوستان
2 بنده وامانده از وصل حبیب خالد درمانده در هندوستان
1 اندر ره عشق خسته جانی بهتر وز شرح غم تو بی زبانی بهتر
2 بیمارئی کاو موجب دیدار تو بود صد بار ز صحت جوانی بهتر
3 با وصل توام ز شربت مرگ چه باک وصلت ز زلال زندگانی بهتر
4 آزرده مشو عزیز من ز آزارم صد چون من اگر مرد، تو مانی بهتر
1 خورد در نافه خون مشک ختن از رشک گیسویش نهد سروسهی سر در قدم از قد دلجویش
2 اگر زاهد به خواب آن شوخ را بیند یقین دانم نسازد سجده را هرگز به جز محراب ابرویش
1 زهی شهنشه عالی و ظل یزدانی قرین دولت و شوکت، خلیل رحمانی
2 کف سخای ترا بحر گفتم و دل گفت قیاس بحر ز کف می کنی ز نادانی
3 چنین کریم و خردمند و دادگر که توئی چه جای حاتم طائی و شاه ساسانی
4 تویی ز غایت عدلت همیشه گرگ و پلنگ روند خانه به خانه ز بهر چوپانی
1 یا خیالت را بگو تا رو بگرداند ز من چون به بستر آرزوی خواب باشد بی توام
2 یا بیاسایم دمی با وی، فرو میرد مگر آتش افروخته در استخوان پهلوم
3 من بدانسانم ز هجر تو که دانستی، ولی بازگشتی هست مر وصل ترا ای مه روم؟
1 خالد بیا و عزم سفر زین مقام کن بر روضه رضا به دل و جان سلام کن
2 از گفتگوی خام روافض دلم گرفت بر بند بار و قطع سخنهای خام کن
3 بدعت سرای طوس نه جای اقامت است برخیز و روی دل به در پیر جام کن
4 از خاک قندهار و هری نیز درگذر مقصود دل چو خاص بود ترک عام کن