6 اثر از غزلیات خالد نقشبندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات خالد نقشبندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار خالد نقشبندی / غزلیات خالد نقشبندی

غزلیات خالد نقشبندی

1 ز سودای خود ار خطی به کلک شوق بنشانم دو صد مجنون کند مشق جنون اندر دبستانم

2 بگیرد شب پره خورشید را چون آشبان در بر اگر یک شمه از دل تیرگی غم بر افشانم

3 گرفتارم به دام دیلمی خوی ستمکاری رباید دین و دل از مردم و گوید مسلمانم

4 ندانم در چه کارم چیستم؟ کز حسن بیدادش گهی چون گل به خنده، گاه چون بلبل در افغانم

1 ای مه و خورشید از رخشنده رخسارت خجل لعل و یاقوت از لب لعل گهر بارت خجل

2 آهوی چینی، گل فردوس، طاووس چمن مانده اند از غمزه و رخسار و رفتارت خجل

3 محتسب بیهوده زنجیر جنون دارد به کف زآنکه عالم شد به دام زلف طرارت خجل

4 گفتمش خواهم کنم مه را به رویت نسبتی گفت رو رو بوالهوس، باشی ز گفتارت خجل

1 روزم از هجران شب دیجور شد بار دگر لاله سان شد دل، ز داغ لاله رخسار دگر

2 بر دل از بیداد چرخم بود چندان بار غم داغ غربت بر سر هر بار شد بار دگر

3 چنگ شد قامت ز درد دوری و از خون دل تا قدم پیوسته شد بر هر مژه تار دگر

4 چاک خواهم زد گریبان را چو گل زین غم که شد نو گل گلزار جانم زیب دستار دگر

1 عاشق و مست و خراب کیستم؟ بیخود از جام شراب کیستم؟

2 در مذاق آب حیاتم تلخ شد تشنه لعل مذاب کیستم؟

3 نیم بسمل غرقه اندر خون و خاک صید چشم نیم خواب کیستم؟

4 در به در مانند قیس عامری واله شوق جناب کیستم؟

1 ز رشک سرو قدت، سرو پای در خاک است کتان پیرهن گل ز روت صد چاک است

2 کنایت از دهن توست سر جوهر فرد برون ز دایره فهم و حد ادراک است

3 چو بگذری به سر کوی کشتگان غمت هزار جان گرامیت بند فتراک است

4 نه دیده من مسکین نظلره باشد و بس نظاره ات همه شب چشم هشت افلات است

1 بازم افتاد به دل داغ نگاری که مپرس لاله زاری است پر از لاله عذاری که مپرس

2 گشته جان صید بت تازه شکاری که مگوی شده دل بسته فتراک سواری که مپرس

3 تا غبار فتن انگیخته در دور قمر از خطش ره به دل آورده غباری که مپرس

4 تا برون شد به سفر می کشد از قطره اشک خون دل دم به دم از از دیده قطاری که مپرس

1 باز شد دل به درون نائره افروز فراق چون دهم شرح غم و غصه جانسوز فراق

2 خوابم از دیده و صبر از دل و تاب از تن شد وای من گر همه زینسان گذرد روز فراق

3 بسکه در آرزوی وصل توام غرق خیال تیر مژگان شمرم ناوک دلدوز فراق

4 دورم افکند به صد مکر و حیل از در خویش آه ازین مکتبی مساله آموز فراق

1 چه دولت بود یارب دوش من در خواب می‌دیدم که نخل مدعا را پر بر و شاداب می‌دیدم

2 سکندر بهر آب زندگی ظلمت برید و من به تاریکی شب سرچشمه آن آب می‌دیدم

3 نگه مل، چهره گل، خط سنبل و قد سرو و لب شکر مژه نشتروَش و کاکل چو مشک ناب می‌دیدم

4 قیامت می‌نمود از قامت و می‌گفت قدقامت به روی خویشتن حیران شده محراب می‌دیدم

1 الهی تا به کی مرغ دل اندر دام کاکل‌ها بود درمانده و پا بسته، ای حلال مشکل‌ها

2 اگر نه خامه مانی ز فیضت رشحه‌ریز آمد کجا یک قطره شبنم ریختی بر چهره گل‌ها

3 وگرنه بر گلستان پرتو حسنت زدی عکسی که در وی می‌شنیدی بانگ واویلای بلبل‌ها

4 به تقدیر ار نبودی دست تقدیر جهان‌آرا که را در خود بدی مشاطگی زلف سنبل‌ها

1 هرگز ترحمی به من مبتلات نیست معلوم شد مرا که تو خوف خدات نیست

2 مرا در قمار عشق تو جان باختیم لیک با آن دورخ تو شاهی و پروای مات نیست

3 بهر بلای جان سخنی جستم از لبت خرسند کن بلات مرا گر بلات نیست

4 گفتم مگر حیات بود لعل جانفزات گفتا کلام بیهده کم گو حیات نیست

آثار خالد نقشبندی

6 اثر از غزلیات خالد نقشبندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات خالد نقشبندی شعر مورد نظر پیدا کنید.