1 جانا خدا گواست ز دوریت ققنسم وقت است کآتشت برد از جای چون خسم
2 بی یاد رویت ار بزنم یک نفس، خدا بندد چو مهره ششدر دور مسدسم
3 پرسش نکردیم توبه غفلت، گمان مبر شرمنده تلطف آن روح اقدسم
4 من بی وفا و غافل و سرکشم نیم، ولی حیران کار گنبد وچرخ مقرنسم
1 ندارد هیچ کس یاری چو یار من همایون فر خجسته طلعت و فرخ رخ و ماه و سعید اختر
2 صنوبر قامتی،آهو شکاری، کبک رفتاری سمن بوئی، قمر روئی، ملک خویی، پری پیکر
3 جبین مری، پری چهر، ستمکاری، دل آزاری شهی سرکش، بتی سر خوش، نگار آتش، مه انور
4 به طلعت خور، به سیما مه، به مو سنبل، به خط سبزه دهان غنچه، لبان پسته، زبان طوطی، سخن شکر
1 هر دم به گوشم آید از سوز دل صدایی گویا ز دردمندان خالی نمانده جایی
2 بر حال خویش گریم از جور زلف شوخی بینم به دست صیاد هر مرغ بسته پایی
3 گلزار حسن جانان هرگز خزان نبیند آری که می نباشد فردوس را فنایی
4 بر دیده آنچه آید در انتظار رویت چشم جهان ندیده زین گونه ماجرایی
1 این چه نام است کزو سکه دین یافت رواج شد ازو مملکت کفر و ظلالت تاراج
2 بندگانش همگی خرقه صد پاره به بر پای بر تارک گردون و در آزرم ز تاج
3 بر رخ قلزم امکان و وجوب ار نشدی ذاتش آمیخته می گشت بهم عذب و اجاج
4 شد نبی و ولی از جرعه جامش مدهوش ابن عمران ارنی گفت و انا الحق حلاج
1 از بس که ز صهبای هوس بیخود و مستم بیرون شده سر رشته ادراک ز دستم
2 در معرکه نفس بسی پای فشردم بفریفت مرا عاقبت و داد شکستم
3 هر لحظه پرستید و تبسم بنماید خواهد که کند رو سیه از عهد الستم
4 با فضل تو ای مفضل جان بخش خطا پوش پیوستم و از غیر تو امید گسستم
1 جانا بیا که بی تو جهان جمله واله شد بس دل ز داغ نرگس مستت گلاله شد
2 آماده است بزم به امید مقدمت قد چنگ و اشک تار و دوچشمم پیاله شد
3 در در طفلیت تملک دلها وظیفه بود بی حجت و کنون خط سبزت قباله شد
4 بودم امید بوسه ای از لب چشم تو آن را به چاه غبغبت از وی حواله شد
1 مژده ای یعقوب دل کان یوسف کنعان رسید محنت بیانتهای هجر را پایان رسید
2 باز گردد ای جان بر لب آمده کان نازنین عیسی مریم صفت بهر علاج جان رسید
3 کوه غم بر باده ده ای دل که با باد صبا بر مشمامم بوی خاک مقدم جانان رسید
4 تلخی دوران به یک سر محو شد از دل مرو چون نسیمی بر مشامم زان گل خندان رسید
1 جای جانان است اینجا مایه جانم کجاست؟ منزل سلطان خوبان است سلطانم کجاست؟
2 همچو مجنون کوه هامون می نوردم بهر او سو بسو می جویمش اما نمیدانم کجاست؟
3 چون کواکب صف به صف فوج بتان در جلوه اند شاه خوبانم کجا خورشید رخشانم کجاست؟
4 سخت سرگردانم اندر این شب تاریک هجر روشنی بخشم کجاست شمع شبستانم کجاست؟
1 رو به محراب دو ابرویت عبث کردم عبث سجده سوی کعبه کویت عبث کردم عبث
2 آن نئی رحمی به حال داد خواهان آیدت دست در زنجیر گیسویت عبث کردم عبث
3 بر سر راهت چو خاک افتادنت بی سود بود ناله شبگیر در کویت عبث کردم عبث
4 کاکلت را مشک چین گفتم خطا گفتم خطا نسبت خورشید با رویت عبث کردم عبث
1 گر چه اسباب طرب پیش من امشب نه کم است شادیم بی گل روی تو همه درد و غم است
2 داب ارباب محبت نبود آسایش لذت عاشق دل سوخته اندر الم است
3 به امید سر خود پای منه در ره عشق که در این مرحله سر باختن اول قدم است
4 گردن شیشه می گیر و سفالینه جام اگرت آرزوی تاج کی و جام جم است