6 اثر از غزلیات خالد نقشبندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات خالد نقشبندی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار خالد نقشبندی / غزلیات خالد نقشبندی

غزلیات خالد نقشبندی

1 عزیز اگر ز روی غمگساری خیال دوستان در خاطر آری

2 ز هجران آب بحرین دو دیده ابد بر بنده روم است جاری

3 به گاه گریه ام صد خنده آید به اشک و آه ابر نوبهاری

4 میازار ار نمردم از فراقت لعمر الله ما فیه اختیاری

1 به چوگان قضا بادا شکسته دست چوگانم که برهم زد هلال ابروی خورشید تابانم

2 مرا سودای چوگان بازی اندر سر کجا بودی؟ اگر قلاب مهرش چنگ واکردی ز دامانم

3 به وجه خونبها بر کف گرفته نقد جان و دل به امید قبولش از دو دیده گوهر افشانم

4 غرامت چون توانم داد زخم ابروی او را که دخل هر دو عالم را به موئی زان چو نستانم

1 خسروی دارم که کرده درگه مهمیز او لشگر جانها لگد کوب سم شبدیز او

2 چون نهد بر هم لب نازک، توان دیدن چو در عقد دندانها عیان از لعل قند آمیز او

3 گر کشد بر برگ گل مانی ز مشک تر رقم کی کشد تصویر روی و خط عنبر بیز او

4 در پس آئینه بتوان دید رویش را ز بس رخنه ها افتد در او از غمزه خونریز او

1 ای گشته چو مجنونم در عشق تو افسانه از بهر خدا رحمی با این دل دیوانه

2 پروانه صفت مائیم بر گرد رخت دایر وز سوز و گداز ما هیچت غم و پروانه

3 آخر نگهی میکن بر حال من بیدل چون گشت ز سودایت جان از همه بیگانه

4 تا دانه خالت را در رشته جان دیدم ما را نبود کاری با سبحه صد دانه

1 نشتر فولاد یا مژگان دلدار است این نشات می یا نگاه چشم بیمار است این

2 ژاله بر گل یا خوی خجلت ز شرم روی دوست یا عرق بر جبهه شوخ ستمکار است این

3 کلک مانی ریخت بر برگ سمن مشک ختن یا خط نو سرزده از روی دلدار است این

4 شمس خاور بر سر سروسهی بگرفت جای یا بلا یا خود همین بالا و رخسار است این

1 ای زلف تو ماه را نقابی والیل ز موی تست تابی

2 با مهر رخت زمین چه حاجت؟ دارد به مهی و آفتابی

3 از شرم بلندی تو کیوان شد در پس پنج و شش حجابی

4 شیطان منشان دشمنت را شمشیر تو اشهب الشهابی

1 ای ز گلزار جهان شمشاد دلجویت غرض در نگارستان هستی صورت رویت غرض

2 هست از والشمس خورشید رخت مقصود و بس وز سواد طره ات والیل شد مویت غرض

3 سجده پیش آدم خاکی کجا کردی ملک گر نبودی ران میان محراب ابرویت غرض

4 تیرهای غمزه ات را از دل دلدادگان هر طرف بینم فتاده بر سر کویت غرض

1 ای به قد سرو و به عارض همچو ب و د و ر (با و دال و را) کرده زلفت آفتابی را نهان در ش و ب (شین و با)

2 مرده را لعلت حیات جاودانی می‌دهد کی از این معجز زند دم م و س و ی و ح (میم و سین و یا و حا)

3 زخم دل را از تو می خواهم به تازی مرهمی اعطنی من فیک لطفا ق و ب و ل و ه (قاف و با و لام و ها)

4 گر نقاب از روی برداری که خواهد فرق کرد مه برآمد ز ابر یا بنمود یارم ر و خ (را و خا)

1 کیست این کز نگهی رهزن صد جان باشد هر زمان جلوه کنان بر سر میدان باشد

2 خسروانه چو پی گوی دواند گلگون سر حد کوه کنش در خم چوگان باشد

3 حور از عکس رخش دست ز حسن خود شست وای بر حال اسیری که از انسان باشد

4 این همه فتنه کز آن کاکل مشکین خیزد ابله آن است که اندر خم ایمان باشد

1 چنان ببریدی آخر رشته‌های آشنایی را که نتوان داد داد شکوه روز جدایی را

2 پس از هم‌خانگی چندان بیابان در میان آمد کبوتر بر نتابد خط شرح بی‌نوایی را

3 کسی کاو باشد از اهل سعادت چون روا دارد به حرف دشمن دین ترک احباب خدایی را

4 چنان دانم که ناگه دامن از وصلت برافشانم که تا بینی جزای این همه بی‌اعتنایی را

آثار خالد نقشبندی

6 اثر از غزلیات خالد نقشبندی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات خالد نقشبندی شعر مورد نظر پیدا کنید.