ای خوشه چین سنبل پرچینت از خواجوی کرمانی غزل 821
1. ای خوشه چین سنبل پرچینت سنبله
وی بر قمر ز عنبر تر بسته سلسله
...
1. ای خوشه چین سنبل پرچینت سنبله
وی بر قمر ز عنبر تر بسته سلسله
...
1. دی آن بت کافر بچه با چنگ و چغانه
میرفت بسر وقت حریفان شبانه
...
1. پرواز کن ای مرغ و بگلزار فرود آی
ور اهل دلی بر در دلدار فرود آی
...
1. باز هر چند که در دست شهان دارد جای
نیست در سایهاش آن یمن که در پر همای
...
1. از برای دلم ای مطربهٔ پردهسرای
چنگ بر ساز کن و خوش بزن و خش بسرای
...
1. مهست یا رخ آن آفتاب مهر افزای
شبست یا خم آن طره قمر فرسای
...
1. پرده ابر سیاه از مه تابان بگشای
روز را از شکن طرهٔ شبگون بنمای
...
1. ای روضهٔ رضوان ز سر کوی تو بابی
وی چشمهٔ کوثر ز لب لعل تو آبی
...
1. ز زلف و روی تو خواهم شبی و مهتابی
که با لب تو حکایت کنم ز هر بابی
...
1. بیار ای لعبت ساقی شرابی
بساز ای مطرب مجلس ربابی
...
1. زهی اشکم ز شوق لعل میگون تو عنابی
مرا دریاب و آب چشم خون افشان که دریابی
...
1. دلا تا طلعت سلمی نیابی
بدنیی روضهٔ عقبی نیابی
...