شب رحیل ز افغان خستگان از خواجوی کرمانی غزل 595
1. شب رحیل ز افغان خستگان مراحل
مجال خواب نیابند ساکنان محامل
...
1. شب رحیل ز افغان خستگان مراحل
مجال خواب نیابند ساکنان محامل
...
1. ای دل من بسته در آن زنجیر سمنسا دل
کرده مرا در غم عشقت بی سر و بی پا دل
...
1. دلم مرید مرادست و دیده رهبر دل
سرم فدای خیال و خیال در سر دل
...
1. ای ماه تو مهر انور دل
وی مهر تو شمع خاور دل
...
1. دلم ربودی و رفتی ولی نمیروی از دل
بیا که جان عزیزت فدای شکل و شمایل
...
1. ای غم عشق تو آتش زده در خرمن دل
وآتش هجر جگر سوز تو دود افکن دل
...
1. رحمتی گر نکند بر دلم آن سنگین دل
چون تواند که کشد بار غمش چندین دل
...
1. مرا که راه نماید کنون به خانهٔ دل
که خاک راهم اگر دل دهم به خانهٔ گل
...
1. گر گنج طلب داری از مار مترس ای دل
ور خرمن گل خواهی از خار مترس ای دل
...
1. مقاربت نشود مرتفع به بعد منازل
که بعد در ره معنی نه مانعست و نه حائل
...
1. ای کرده تیره شب را بر آفتاب منزل
دلرا ز چین زلفت برمشک ناب منزل
...
1. هرگه که ز خرگه بچمن بار دهد گل
نرگس نکند خواب خوش از غلغل بلبل
...