غزلیات خواجوی کرمانی

941 اثر از غزلیات خواجوی کرمانی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه خواجوی کرمانی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 30 از این مجموعه هستید.

گویند که صبرآتش عشقت از خواجوی کرمانی غزل 346

1. گویند که صبرآتش عشقت بنشاند
زان سرو قد آزاد نشستن که تواند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

ماجرائی که دل سوخته از خواجوی کرمانی غزل 347

1. ماجرائی که دل سوخته می‌پوشاند
دیده یک یک همه چون آب فرو می‌خواند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

دل بدست یار و غم در دل از خواجوی کرمانی غزل 348

1. دل بدست یار و غم در دل بماند
خارم اندر پای و پا در گل بماند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

ما برکنار و با تو کمر از خواجوی کرمانی غزل 349

1. ما برکنار و با تو کمر در میان بماند
وان چشم پرخمار چنان ناتوان بماند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

حدیث عشق ز ما یادگار از خواجوی کرمانی غزل 350

1. حدیث عشق ز ما یادگار خواهد ماند
بنای شوق ز ما استوار خواهد ماند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

هر که را سکه درستست بزر از خواجوی کرمانی غزل 351

1. هر که را سکه درستست بزر باز نماند
وانکه از دست برون رفت بسر باز نماند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

گل اندامی که گلگون می‌دواند از خواجوی کرمانی غزل 352

1. گل اندامی که گلگون می‌دواند
بدان نازک تنی چون می‌دواند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

اگر ز پیش برانی مرا که از خواجوی کرمانی غزل 353

1. اگر ز پیش برانی مرا که برخواند
وگر مراد نبخشی که از تو بستاند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

آن خط شب مثال که بر خور از خواجوی کرمانی غزل 354

1. آن خط شب مثال که بر خور نوشته‌اند
یا رب چه دلفریب و چه در خور نوشته‌اند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 11 بیت

رنج ما بردیم و گنج ارباب از خواجوی کرمانی غزل 355

1. رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت برده‌اند
خار ما خوردیم و ایشان گل بدست آورده‌اند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

خورشید را ز مشک زره پوش از خواجوی کرمانی غزل 356

1. خورشید را ز مشک زره پوش کرده‌اند
وانگه بهانه زلف و بنا گوش کرده‌اند

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت