95 اثر از غزلیات خواجوی کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات خواجوی کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار خواجوی کرمانی / غزلیات خواجوی کرمانی

غزلیات خواجوی کرمانی

1 نسیم باد صبا جان من فدای تو باد بیا گرم خبری زان نگار خواهی داد

2 حدیث سوسن و گل با من شکسته مگوی که بنده با گل رویش ز سوسنست آزاد

3 ز دست رفتم و در پا فتاد کار دلم بساز چارهٔ کارم کنون که کار افتاد

4 چو غنچه گاه شکر خند سرو گلرویم زبان ناطقه دربست چون دهان بگشاد

1 تا دلم در خم آن زلف سمن‌سا افتاد کار من همچو سر زلف تو در پا افتاد

2 بسکه دود دل من دوش ز گردون بگذشت ابر در چشم جهان بین ثریا افتاد

3 راستی را چو ز بالای توام یاد آمد ز آه من غلغله در عالم بالا افتاد

4 چشم دریا دل ما چون ز تموج دم زد شور در جان خروشنده دریا افتاد

1 چوعکس روی تو در ساغر شراب افتاد چه جای تاب که آتش در آفتاب افتاد

2 بجام باده کنون دست می پرستان گیر چرا که کشتی دریا کشان درآب افتاد

3 بسی بکوی خرابات بیخود افتادند ولی که دید که چون من کسی خراب افتاد

4 چو کرد مطرب عشاق نوبتی آغاز خروش و ناله من در دل رباب افتاد

1 دلبرم را پر طوطی بر شکر خواهد فتاد مرغ جانم آتشش در بال و پر خواهد فتاد

2 هر نفس کو جلوهٔ کبک دری خواهد نمود نالهٔ کبک دری در کوه و در خواهد فتاد

3 چون بدیدم لعل او گفتم دل شوریده‌ام همچو طوطی زین شکر در شور وشر خواهد فتاد

4 از سرشک و چهره دارم وجه سیم و زر ولی کی چو نرگس چشم او بر سیم و زر خواهد فتاد

1 گهی که شرح فراقت کنم بدیده سواد شود سیاهی چشمم روان بجای مداد

2 کجا قرار توانم گرفت در غربت که گشته‌ام بهوای تو در وطن معتاد

3 هر آنکسی که کند عزم کعبهٔ مقصود گر از طریق ارادت رود رسد بمراد

4 در آن زمان که وجودم شود عظام رمیم ز خاک من شنوی بوی بوستان وداد

1 چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد آشوب در نهاد من ناتوان نهاد

2 چشمت بقصد کشتن من می‌کند کمین ورنی خدنگ غمزه چرا در کمان نهاد

3 هیچش بدست نیست که تا در میان نهد سری که داشت با تو کمر در میان نهاد

4 بر سرو کس نگفت که طوطی شکر شکست بر ماه کس ندید که زاغ آشیان نهاد

1 بدان ورق که صبا در کف شکوفه نهاد بدان عرق که سحر بر عذار لاله فتاد

2 بدان نفس که نسیم بهار چهره گشای نقاب نسترن و گیسوی بنفشه گشاد

3 ببرد باری خاک و بحدت آتش به نقش بندی آب و بعطر سائی باد

4 به سحر نرگس جادوی دلبر کشمیر به چین سنبل هندوی لعبت نوشاد

1 یاد باد آنکه نیاورد ز من روزی یاد شادی آنکه نبودم نفسی از وی شاد

2 شرح سنگین دلی و قصه شیرین باید که بکوه آید و برسنگ نویسد فرهاد

3 گر بمرغان چمن بگذری ای باد صبا گو هم آوای شما باز گرفتار افتاد

4 سرو هر چند ببالای تو می‌ماند راست بنده تا قد ترا دید شد از سروآزاد

1 دل من زحمت جان برنتابد که در ملکی دو سلطان برنتابد

2 گرش همچون سگان کو برانند عنان از کوی جانان برنتابد

3 کجا در خلوت وصلش بود بار کسی کو بار هجران برنتابد

4 سری کز سر عشقش نیست خالی یقین میدان که سامان برنتابد

1 هندوئی را باغبان سوی گلستان می‌فرستد یا به یاقوت تو سنبل خط ریحان می‌فرستد

2 یا شب شامی ز روز خاوری رخ می‌نماید یا خضر خطی بسوی آب حیوان می‌فرستد

3 جان بجانان می‌فرستادم دلم می‌رفت و می‌گفت مفلسی نزلی بخلوتگاه سلطان می‌فرستد

4 می‌رساند رنج و پندارم که راحت می‌رساند می‌فرستد درد و می‌گویم که درمان می‌فرستد

آثار خواجوی کرمانی

95 اثر از غزلیات خواجوی کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات خواجوی کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی