غزلیات خواجوی کرمانی

941 اثر از غزلیات خواجوی کرمانی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه خواجوی کرمانی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 18 از این مجموعه هستید.

اگر ترا غم امثال ما بود از خواجوی کرمانی غزل 203

1. اگر ترا غم امثال ما بود غم نیست
که درد را چو امید دوا بود غم نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت

اهل دل را از لب شیرین از خواجوی کرمانی غزل 204

1. اهل دل را از لب شیرین جانان چاره نیست
طوطی خوش نغمه را از شکرستان چاره نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

کدام دل که گرفتار و پای از خواجوی کرمانی غزل 205

1. کدام دل که گرفتار و پای بند تو نیست
کدام صید که در آرزوی بند تو نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

در سر زلف سیاه تو چه سوداست از خواجوی کرمانی غزل 206

1. در سر زلف سیاه تو چه سوداست که نیست
وز غم عشق تو در شهر چه غوغاست که نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

شمع ما مامول هر پروانه از خواجوی کرمانی غزل 207

1. شمع ما مامول هر پروانه نیست
گنج ما محصول هر ویرانه نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 11 بیت

شمع ما شمعیست کو منظور از خواجوی کرمانی غزل 208

1. شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست
گنج ما گنجیست کو در کنج هر ویرانه نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

گرچه کاری چو عشقبازی از خواجوی کرمانی غزل 209

1. گرچه کاری چو عشقبازی نیست
بگذر از وی که جای بازی نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

مشنو که مرا با لب لعلت از خواجوی کرمانی غزل 210

1. مشنو که مرا با لب لعلت هوسی نیست
کاندر شکرستان شکری بی مگسی نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

هیچ دل نیست که میلش بدلارائی از خواجوی کرمانی غزل 211

1. هیچ دل نیست که میلش بدلارائی نیست
ضایع آن دیده که برطلعت زیبائی نیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

بر سر کوی خرابات محبت از خواجوی کرمانی غزل 212

1. بر سر کوی خرابات محبت کوئیست
که مرا بر سر آن کوی نظر بر سوئیست

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

دیشب دلم ز ملک دو عالم از خواجوی کرمانی غزل 213

1. دیشب دلم ز ملک دو عالم خبر نداشت
جانم ز غم برآمد و از غم خبر نداشت

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

کاروان خیمه به صحرا از خواجوی کرمانی غزل 214

1. کاروان خیمه به صحرا زد و محمل بگذشت
سیلم از دیده روان گشت و ز منزل بگذشت

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 10 بیت