95 اثر از غزلیات خواجوی کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات خواجوی کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار خواجوی کرمانی / غزلیات خواجوی کرمانی

غزلیات خواجوی کرمانی

1 ای بر عذار مهوشت آن زلف پرشکست چون زنگئی گرفته بشب مشعلی بدست

2 وی طاق آسمانی محراب ابرویت پیوسته گشته خوابگه جادوان مست

3 همچون بلال برلب کوثر نشسته است خال لب تو گر چه سیاهیست بت پرست

4 بنشستی و فغان ز دل ریش من بخاست قامت بلند و دستهٔ ریحان تازه پست

1 ترا با ما اگر صلحست جنگست نمی دانم دگر بار این چه ینگست

2 به نقلی زان دهان کامم برآور نه آخر پسته در بازار تنگست

3 چرا این قامت همچون کمانم ز چشم افکنده‌ئی گوئی خدنگست

4 ز اشکم سنگ می‌گردد ولیکن نمی‌گردد دلت یا رب چه سنگست

1 ابروی تو طاقست که پیوسته هلالست ز آنرو که هلال ار نشود بدر محالست

2 بر روی تو خال حبشی هر که ببیند گوید که مگر خازن فردوس بلالست

3 پیوسته هلالست ترا حاجب خورشید وین طرفه که چشم سیهت ابن هلالست

4 آن دل که سفر کرده بچین سر زلفت یا رب که در آن شام غریبان به چه حالست

1 رخت خورشید را یات جمالست خطت تفسیر آیات کمالست

2 هلال ارزانکه هر مه بدر گردد چرا پیوسته ابرویت هلالست

3 خیالت بسکه می‌آید بچشمم اگر خوابم بچشم آید خیالست

4 چو داند حال او کز تشنگی مرد کسی کو برلب آب زلالست

1 حسن تو نهایت جمالست لطف تو بغایت کمالست

2 با زلف تو هر که را سری هست سر در قدم تو پایمالست

3 بی روی تو زندگی حرامست وز دست تو جام می حلالست

4 باز آی که بی رخ تو ما را از صحبت خویشتن ملالست

1 خطت که کتابهٔ جمالست سرنامهٔ نامه کمالست

2 ماهی تو و مشتریت مهرست شاهی تو و حاجبت هلالست

3 آن خال سیاه هندو آسا هندوچهٔ گلشن جمالست

4 از مویه تنم بسان مویست وز ناله دلم بشکل نالست

1 هرکه مجنون نیست از احوال لیلی غافلست وانکه مجنون را بچشم عقل بیند عاقلست

2 قرب صوری در طریق عشق بعد معنویست عاشق ار معشوق را بی وصل بیند واصلست

3 اهل معنی را از او صورت نمی‌بندد فراق وانکه این صورت نمی‌بندد ز معنی غافلست

4 کی بمنزل ره بری تا نگذری از خویش ازآنک ترک هستی در ره مستی نخستین منزلست

1 این چنین صورت گر از آب و گلست چون بمعنی بنگری جان و دلست

2 نرگسش خونخواره‌ئی بس دلرباست سنبلش شوریده‌ئی بس پر دلست

3 هندوی زلفش سیه کاری قویست زنگی خالش سیاهی مقبلست

4 هر چه گفتم جز ثنایش ضایعست هر چه جستم جز رضایش باطلست

1 ای من ز دو چشم نیم مستت مست وز دست تو رفته عقل و دین از دست

2 بنشین که نسیم صبحدم برخاست برخیز که نوبت سحر بنشست

3 با روی تو رونق قمر گم شد وز لعل تو قیمت شکر بشکست

4 گوئی در فتنه و بلا بگشود نقاش ازل که نقش رویت بست

1 ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست دو زلف افعی ضحاک و چهره جام جمست

2 بتیرگی شده آشفته‌تر حقیقت شرع سواد زلف تو گوئی که رای بوالحکمست

3 ز دور چرخ شبی این سوال می‌کردم که از زمانه مرا خود نصیب جمله غمست

4 بطیره گفت نبینی سپهر کاسه مثال ز بهر خوردن خون تو جمله تن شکمست

آثار خواجوی کرمانی

95 اثر از غزلیات خواجوی کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات خواجوی کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی