چون امیدم بریده نیست از خاقانی شروانی قطعه 180
1. چون امیدم بریده نیست ز تو
همه رنجی که باشدم شاید
...
1. چون امیدم بریده نیست ز تو
همه رنجی که باشدم شاید
...
1. شنودهای دم خاقانی از مدیح کسان
کنون هجای خسان میشنو که هم شاید
...
1. که گفت آنکه خاقانی سحرپیشه
دگر خاص درگاه سلطان نشاید
...
1. آسمان داند که گاه نظم و نثر
بر زمین چون من مبرز کس ندید
...
1. خاقانیا ز عارضهٔ درد دل منال
کز ناله هیچ درد نشان بهی ندید
...
1. روزی میان بادیه بر لشکر عجم
دست عرب چو غمزهٔ ترکان سنان کشید
...
1. سلاطین نژادا خلیفه پناها
توئی مملکت بخش و اسلام پرور
...
1. یکی دو زایند آبستنان مادر طبع
ز من بزاد به یکباره صدهزار پسر
...
1. خاقانیا به تقویت دوست دل مبند
وز غصهٔ نکایت دشمن جگر مخور
...
1. چون من خطر زدم به فراق از پی وحید
جان از پی وحید برآمد بدان خطر
...
1. جهان پیمانه را ماند به عینه
که چون پر شد تهی گردد به هر بار
...
1. نیست در ایام چیزی از وفا نایافتتر
کیمیا شد اهل، بل کز کیمیا نایافتتر
...