منه غرامت خاقانیا از خاقانی شروانی قطعه 204
1. منه غرامت خاقانیا نهاد فلک را
ببین فلک به چه ماند در آن نهاد که هستش
...
1. منه غرامت خاقانیا نهاد فلک را
ببین فلک به چه ماند در آن نهاد که هستش
...
1. جمال صفاهان نظام دوم
که گیتی سیم جعفر انگاشتش
...
1. هر کجا از خجندیان صدری است
ز آتش فکرت آب میچکدش
...
1. جان عطارد از تپش خاطر وحید
چونان بسوخت کز فلک آبی نماندش
...
1. ریت حق ببر معتزلی
دیدنی نیست، ببین انکارش
...
1. زین خام قلتبان پدری دارم
کز آتش آفرید جهاندارش
...
1. دل درد زده است از غم زنهار نگه دارش
کو میوهٔ دل باری بر بار نگه دارش
...
1. هر کو در نقص دید در خود
کاملتر اهل دین شمارش
...
1. جدلی فلسفی است خاقانی
تا به فلسی نگیری احکامش
...
1. گنج فضائل افضل ساوی شناس و بس
کز علم مطلق آیت دوران شناسمش
...
1. ای خداوند بنده خاقانی
عذر خواه است عذر او بنیوش
...
1. سفرهای و بر او چو سفرهٔ گل
از برون سرخ و از درون زردیش
...