من که خاقانیم نموداری از خاقانی شروانی قطعه 216
1. من که خاقانیم نموداری
مختصر دیدهام ز طالع خویش
...
1. من که خاقانیم نموداری
مختصر دیدهام ز طالع خویش
...
1. خاقانیا به سائل اگر یک درم دهی
خواهی جزای آن دو بهشت از خدای خویش
...
1. به خدائی که کرد گردون را
کلبهٔ قدرت الهی خویش
...
1. چشم بر کار دوست دار چنان
که غیوران بر اهل پردهٔ خویش
...
1. روز عمر آمد به پیشین ای دریغ
کار بر نامد به آئین ای دریغ
...
1. تا به خط شط ارجیش درنگ است مرا
بحر ارجیش ز طبعم صدف افزود صدف
...
1. صدت فی بغداد ظبیا قد الف
صدغه جیم و ذا قد الف
...
1. باز به میدان ما فوج بلا بسته صف
پای فلک در میان رسم امان بر طرف
...
1. این گربه چشمک این سگک غوری غرک
سگسارک مخنثک و زشت کافرک
...
1. خسروا خاقانی عذرا سخن هندوی توست
هندوئی را ترک عذرا دادی احسنت ای ملک
...
1. همه درگاه خسروان دریاست
یک صدف نی و صد هزار نهنگ
...
1. گه خرمی از غفلت و گه غمگنی از عقل
در هیچ دو رنگت نه درنگ است و نه حاصل
...