عشق تو به گرد هر که برگردد از خاقانی شروانی غزل 97
1. عشق تو به گرد هر که برگردد
از زلف تو بیقرارتر گردد
...
1. عشق تو به گرد هر که برگردد
از زلف تو بیقرارتر گردد
...
1. آن زمان کو زلف را سر میبرد
از صبا پیوند عنبر میبرد
...
1. سر نیست کز تو بر سر خنجر نمیشود
تا سر نمیشود غمت از سر نمیشود
...
1. هر زمانی بر دلم باری رسد
وز جهان بر جانم آزاری رسد
...
1. عشاق به جز یار سر انداز نخواهند
خوبان به جز از عاشق جانباز نخواهند
...
1. نگارینا به صحرا رو که صحرا حله میپوشد
ز شادی ارغوان با گل شراب وصل مینوشد
...
1. عشق تو به هر دلی فرو ناید
و اندوه تو هر تنی نفرساید
...
1. فروغ جمالت نظر برنتابد
صفات خیالت خبر برنتابد
...
1. خوی او از خامکاری کم نکرد
سینهٔ من سوخت چشمش نم نکرد
...
1. ذره نماید آفتاب ار به جمال تو رسد
عین کمال خسته باد ار به کمال تو رسد
...
1. حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد
یا جز غم عشق تو در دل هوسی باشد
...
1. با یاد تو زهر بر شکر خندد
با روی تو شام بر سحر خندد
...