زان زلف مشک رنگ نسیمی از خاقانی شروانی غزل 49
1. زان زلف مشک رنگ نسیمی به ما فرست
یک موی سر به مهر به دست صبا فرست
...
1. زان زلف مشک رنگ نسیمی به ما فرست
یک موی سر به مهر به دست صبا فرست
...
1. روی تو دارد ز حسن آنچه پری آن نداشت
حسن تو دارد ملک آنکه سلیمان نداشت
...
1. به باغ وصل تو خاری، رقیب صد ورد است
به یاد روی تو دردی، طبیب صد درد است
...
1. تیره زلفا بادهٔ روشن کجاست
دیر وصلا رطل مرد افکن کجاست؟
...
1. دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست
از جان گزیر هست و ز جانان گزیر نیست
...
1. شمع شبها به جز خیال تو نیست
باغ جانها به جز جمال تو نیست
...
1. سر سودای تو را سینهٔ ما محرم نیست
سینهٔ ما چه که ارواح ملایک هم نیست
...
1. ما به غم خو کردهایم ای دوست ما را غم فرست
تحفهای کز غم فرستی نزد ما هردم فرست
...
1. بس لابه که بنمودم و دلدار نپذرفت
صد بار فغان کردم و یکبار نپذرفت
...
1. شوری ز دو عشق در سر ماست
میدان دل از دو لشکر آراست
...
1. دل شد از دست و نه جای سخن است
وز توام جای تظلم زدن است
...
1. آن نازنین که عیسی دلها زبان اوست
عود الصلب من خط زنار سان اوست
...