خیز و به ایام گل بادهٔ از خاقانی شروانی غزل 192
1. خیز و به ایام گل بادهٔ گلگون بیار
نوبت دی فوت شد نوبت اکنون بیار
...
1. خیز و به ایام گل بادهٔ گلگون بیار
نوبت دی فوت شد نوبت اکنون بیار
...
1. بر سر من نامده است از تو جفاجوی تر
در همه عالم توئی از همه بدخویتر
...
1. رحم کن رحم، نظر باز مگیر
لطف کن لطف، خبر بازمگیر
...
1. حدیث توبه رها کن سبوی باده بیار
سرم کدو چکنی یک کدوی باده بیار
...
1. آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر
بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خوننگر
...
1. سرهای سراندازان در پای تو اولیتر
در سینهٔ جانبازان سودای تو اولیتر
...
1. فتادهام به طلسم کشاکش تقدیر
نه گرد خانه به دوشم نه خاک دامنگیر
...
1. روز عمرم در شب افتاده است باز
وز شبم روز عنا زاده است باز
...
1. ای دل آن زنار نگسستی هنوز
رشتهٔ پندار نگسستی هنوز
...
1. دهان شیشه گشا صبح شد شراب بریز
میی به ساغر من همچو آفتاب بریز
...
1. از این دهرنگتر یاری نپندارم که دارد کس
از این بینورتر کاری نپندارم که دارد کس
...
1. بوی وفا ز گلبن عالم نیافت کس
تا اوست اندر او دل خرم نیافت کس
...