6 اثر از دیوان اشعار کسایی مروزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دیوان اشعار کسایی مروزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار کسایی مروزی / دیوان اشعار کسایی مروزی

دیوان اشعار کسایی مروزی

1 نیلوفر کبود نگه کن میان آب چون تیغ آب داده و یاقوت آبدار

2 همرنگ آسمان و به کردار آسمان زردیش بر میانه چو ماه ده و چار

3 چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد وز مِطرَف کبود ردا کرده و ازار

1 دانم که هیچ کس نکند مرثیت مرا دانم که مرده بر دل میراثخوار ، خوار

2 فرزند من یتیم و سر افکنده گرد کوی جامه وَسَخ گرفته و در خاک ، خاکسار

1 میانهٔ دل من صورت تو بیخ زده ست چو مُهر کش نتوان باز کندن از دیوار

1 مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار

2 آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد ؟ جز شیر خداوند جهان ، حیدر کرّار

3 این دین هدی را به مثل دایره ای دان پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار

4 علم همه عالم به علی داد پیمبر چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار

1 قامت چون سرو روانش نگر آخته ، آن موی میانش نگر

2 زلف و رخش دیدی و اکنون بیا آن لب شیرین و زبانش نگر

3 کَشّی آن چشم سیاهش ببین خوشّی آن تنگ دهانش نگر

4 بُرد به یک ضربه دل و جان من آن نَدَب و داو گرانش نگر

1 تا تو آن خیش ببستی به سر اندر ، پسرا بر دلم گشت فزون از عدد ریشه ش ریش

2 ماهرویا ، به سر خویش ، تو آن خیش مبند نشنیدی که کند ماه تبه جامهٔ خیش ؟

1 بنفشه زار بپوشید روزگار به برف درونه گشت چنار و زریر شد شنگرف

2 که برف از ابر فرود آید ، ای عجب ، هر سال از ابر من به چه معنی همی بر آید برف ؟

3 از این زمانهٔ جافی و گردش شب و روز شگرف گشت صبور و صبور گشت شگرف

4 گذشت دور جوانی و ، عهد نامهٔ او سپید شد که نه خطش سیاه ماند ، نه حرف

1 پیری مرا به زرگری افگند ، ای شگفت بی گاه دود ، زردم و همواره سُرف سُرف

2 زرگر فرو فشاند کُرف سیه به سیم من باز برفشانم سیم سره به کُرف

1 ای خواجهٔ مبارک بر بندگان شفیق فریاد رس که خون رهی ریخت جاثلیق

2 یک جام خون بچهٔ تاکم فرست ، از آنک هم بوی مشک دارد و هم گونهٔ عقیق

3 تا ما به یاد خواجه دگر بار پر کنیم ار خون خوشه ، اَکحَل و قیفال و باسلیق

1 به سیصد و چهل یک رسید نوبت سال چهارشنبه و سه روز باقی از شوال

2 بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال

3 ستوروار بدین سان گذاشتم همه عمر که بَرده گشتهٔ فرزندم و اسیر عیال

4 به کف چه دارم از این پنجَه شمرده تمام شمارنامهٔ با صدهزار گونه وبال

آثار کسایی مروزی

6 اثر از دیوان اشعار کسایی مروزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دیوان اشعار کسایی مروزی شعر مورد نظر پیدا کنید.