گفته بودی مرا از کمالالدین اسماعیل قطعه 203
1. گفته بودی مرا که چیزی گوی
که نبایدت کرد استغفار
...
1. گفته بودی مرا که چیزی گوی
که نبایدت کرد استغفار
...
1. ای کریم جهان، خبر داری؟
که شدم ز انتظار تو بیمار
...
1. ز بعد مدّت سالی که من نیاسودم
به روز و شب زتمنّای جبّه و دستار
...
1. خسروا نکته یی ز من بشنو
تا تو باشی ز ملک برخوردار
...
1. ایا صدری که بی عون سخایت
ز زانو بر نمی دارد هنر سر
...
1. سر فرازا چرا رها کردی
رسم و آیین سروران دگر؟
...
1. زهی سپهر پناهی که فضل و دانش را
نماند جز در تو در جهان پناه دگر
...
1. دختران سخن که دارمشان
در نهان خانۀ دماغ بزور
...
1. جناب عالی نزدیک و من بخدمت دور
بنزد عقل همانا که نیستم معذور
...
1. ای کاینات در نظر همّتت حقیر
دیوار آسمان ز معالیّ تو قصیر
...
1. ای نکرده بعهد خویش از بخل
شکم یک گرسنه از نان سیر
...
1. تا توانی به صید دلها کوش
زانکه دلها ترا کنند دلیر
...