سحرگهان که دل از کمالالدین اسماعیل قطعه 191
1. سحرگهان که دل از بند خود برون آید
به پای فکر برین بام بیستون آید
...
1. سحرگهان که دل از بند خود برون آید
به پای فکر برین بام بیستون آید
...
1. این واقعۀ هایل جانسوز ببینید
وین حادثۀ صعب جگر سوز ببینید
...
1. الحق این مطرب اگر چه زند چنگی بد
لیکن این خاصیتش هست که ناخوش گوید
...
1. زهی زرفعت تو خورده آسمان تشویر
زهی ندیده ترا چشم روزگار نظیر
...
1. کاه وجو خواستم ز تو من خر
زانکه این هر دو بد مرا در خور
...
1. دوش با طبع خویشتن گفتم
که چه داری؟ بیار شعری تر
...
1. اندیشه بکردم از سپاهان
دوزخ به سه چار چیز خوشتر
...
1. ای رتبت تو ورای مقدار
وی همّت تو ستاره آثار
...
1. حسن رایت دانم ار آگه شود
زینچ من کردم درین وقت اختیار
...
1. منم ان چرب دست شیرین کار
کاب طبع مراست آتش بار
...
1. ای ترا کرده لطف حق مخصوص
به بزرگیّ و مال و جاه و یسار
...
1. ای دل سیه لطیف دیدار
وی سیم تن خجسته آثار
...