36 اثر از قطعات کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کمال‌الدین اسماعیل / قطعات کمال‌الدین اسماعیل

قطعات کمال‌الدین اسماعیل

1 نیم مستست چشم دلبر من خوابش از هیچگونه می ناید

2 چشم دارم که تو بحکم کرم زان شرابی که جان بیفزاید

3 چشم او را به خواب بسته کنی تا ازو کار بنده بگشاید

1 کمال الدّین که چرخ پیر نارد جوانی چون تو در انواع کامل

2 امل از کیسة جود تو فربه فلک با رفعست قدر تو نازل

3 زده از یکدلی اندر هوایت که مقصودی از آن آرد به حاصل

4 غریبی از تو می خواهد دومن می مکن بر خویش و بروی کار مشکل

1 امام ملّت و مفتیّ مشرق و مغرب بیان کند که شریعت چه حکم فرماید

2 در آنکه شخصی از بهر دعوی شرعی خود و غریمی در مجلس قضا آید

3 بدست ظلم و تطاول یکی زنا اهلان غریم او را از وی به قهر بر باید

4 چو این تظلّم بر شاه شرع عرض کند ز روی ضبط شریعت برو نبخشاید

1 ای دل سیه لطیف دیدار وی سیم تن خجسته آثار

2 از تیغ و قلم نه یی تو خالی خالی نبود ز تیغ سردار

3 از حقّۀ تو نگار گیرد مشّاطۀ نیکوان افکار

4 ز آب دهن تو زنده گردد ماهی که بود جماد کردار

1 هیچ حاصل ز فضل و دانش نیست اندرین روزگار بی حاصل

2 کلک را گو برو به اب سیاه تو و آن کو به فضل شد مایل

3 گر شود تیر جعبۀ مریّخ تیر چرخ آن زمان شود مقبل

4 ز احتراق و رجوع باز رهد ور بر مشتری کند منزل

1 اندرین مرغزار کشت و درود تیره و خیره چند خواهی بود؟

2 چند خواهی بناز در برداشت دل اتش پرست دود اندود؟

3 روز و شب خون خود همی ریزی تو به تیغ زبان زهر آلود

4 مال و ملک جهان ترا شده گیر چون نباشی تو، مال و ملک چه سود؟

1 ای ترا کرده لطف حق مخصوص به بزرگیّ و مال و جاه و یسار

2 از دعاگو نصیحتی بشنو تا ترا بندگی کنند احرار

3 تا توانی ز بهر دشمن و دوست کار کی هر چگونه بر می آر

4 هر که او بر تو داشت قصّه خویش ضایع و مهملش فرو مگذار

1 ز بعد مدّت سالی که من نیاسودم به روز و شب زتمنّای جبّه و دستار

2 درین تفکّر بودم که بر چه نوع کنم ز بخشش تو تقاضای جبّه و دستار

3 ز انقطاع جرایت خود آن فتاد امروز که نیست ما را پروای جبّه و دستار

1 من از تشریف مولانا چنان تنگ آمدم الحق که در وی می گمان بردم که من ماهی در شستم

2 از آن دراعّۀ تنگم قبای صبر تنگ آمد بلی چون تنگ روزیّم به رزق خویش پیوستم

3 چو شرط آمد که هر ظرفی بود از جنس مظروفش ضرورت آستینم تنگ و کوته بود چون دستم

4 ز تنگی سینه و حلقم چنان افشرده شد درهم که در وی چون بسرفیدم زده جا درز بگسستم

1 چو عادتست که ابنای دهر در هر قرن کرم به لاف ز عهد گذشته وا گویند

2 بدان گروه بباید گریست کز پی ما حکایت کرم از روزگار ما گویند

آثار کمال‌الدین اسماعیل

36 اثر از قطعات کمال‌الدین اسماعیل در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات کمال‌الدین اسماعیل شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی