آثار کلیم

صفحه 20 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کلیم / دیوان اشعار کلیم / غزلیات در دیوان اشعار

غزلیات در دیوان اشعار کلیم

1 کم بختی هنرمند نقص هنر نباشد گر رشته نارسا شد عیب گهر نباشد

2 آزاد از تعلق چون نخل در خزان باش زر را بخاک افشان سائل اگر نباشد

3 شیرازه بند الفت نبود بغیر نسبت گر سر سبک نباشد بالش ز پر نباشد

4 دستیکه بخت دارد در جمع کردن غم گاهی گرفتن کام در زیر سر نباشد

1 از غمی شکوه نکن تا غم دیگر ندهند از لب خشک مگو تا مژه تر ندهند

2 خوبرویان چو نشینند در ایوان غرور منصب آینه داری بسکندر ندهند

3 در دیاری که رهائی زاسیری مرگست صید تا لایق کشتن نشود سر ندهند

4 خط آزادی ما از غم دوران که دهد ساقیان باده اگر تا خط ساغر ندهند

1 حسنی که باو عشق سروکار ندارد مانند طبیبی است که بیمار ندارد

2 حرفیکه دل غمزده ای زو بگشاید غیر از لب پرخنده سوفار ندارد

3 ضعفم نکند تکیه بنیروی بزرگان کاه تن من پشت بدیوار ندارد

4 از بخت سیه ناله ما یافت رواجی شب تا نشود شمع خریدار ندارد

1 هرگز سر شکایت من وا نمی شود این در گرفته شد بزدن وا نمی شود

2 روی تو بر بهار زبس کار تنگ کرد یک غنچه در فضای چمن وا نمی شود

3 بستم بسی ببال هما بهر امتحان یکبار بختنامه من وا نمی شود

4 خمیازه در خمار گشاید مگر لبم ورنه بحرف و صوت دهن وا نمی شود

1 دل ز جا رفت، از پی آن سرو قامت می‌رود می‌پرد چشمم به استقبال حیرت می‌رود

2 کس به ذوق خویش ترک خانمان خود نکرد خونم از بیداد مرهم از جراحت می‌رود

3 تهنیت نوبر نکرد و گرد خوشحالی نگشت عید ما دایم به قربان مصیبت می‌رود

4 گر به حشر از جور مه‌رویان شکایت سر کنم رنگ از رخسار خورشید قیامت می‌رود

1 عیش در کلبه ما گوشه نشین می باشد دید و وادید مکن عید همین می باشد

2 سر و سامانم چون شیشه می نیست زخود روش اهل خرابات چنین می باشد

3 هر که حرصش فکند هر دری و هر جائی همه جا صدرنشین همچو نگین می باشد

4 گر نیاید نگهش از پس مژگان بیرون چه عجب شیوه صیاد کمین می باشد

1 گر حق نگری لایق منصور نباشد داری که ز چوب شجر طور نباشد

2 سهلست، بغمنامه ما یک نظر افکن این مهر و وفائیست که منظور نباشد

3 کی پنبه کند کار نمک بر سر داغم بخت من سودا زده گر شور نباشد

4 یارب نمک لعل لبت باد حرامش هر زخم جفای تو که ناسور نباشد

1 عشقت غمی از چاره و تدبیر ندارد در گرمی تب مروحه تأثیر ندارد

2 گفتی قفس عقل حصاریست ز آهن دیوانه مگر خانه زنجیر ندارد

3 مانند صدف رجعت معموری ما رفت ویرانه ما طالع تعمیر ندارد

4 بر طفل مزاجان جهان چون گذرد حال امروز که پستان امل شیر ندارد

1 چشم از جهان که بست که آن دیده ور نشد قطع نظر که کرد که صاحبنظر نشد

2 گرد از رخ گهر نتوان شست زاب او رفع ملال خاطر ما از هنر نشد

3 درمان روزگار چه دردیست جانگداز کو صندلی که مایه صد دردسر نشد

4 یکجا مرا ترقی طالع نگه نداشت حالم کدام روز که از بد بتر نشد

1 ابر تا برجاست یاران باده در ساغر کنید چشم اختر تا نمی بیند دماغی تر کنید

2 پنجه گل بین که از سرما نمی آید بهم زیر هر گلبن زمینای می آتش بر کنید

3 تا دماغم گرم از می نیست از مو بر سرم گر بگویم سنگ می بارد زمن باور کنید

4 نامه اعمال چون از زلف ساقی در کفست بزم را از شور مستان عرصه محشر کنید

آثار کلیم

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی