آثار کلیم

صفحه 10 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کلیم / دیوان اشعار کلیم / غزلیات در دیوان اشعار

غزلیات در دیوان اشعار کلیم

1 پیری رسید و موسم طبع جوان گذشت ضعف تن از تحمل رطل گران گذشت

2 باریک بینیت چو ز پهلوی عینک است باید ز فکر دلبر لاغر میان گذشت

3 وضع زمانه قابل دیدن دو بار نیست رو پس نکرد هر که از این خاکدان گذشت

4 در راه عشق گریه متاع اثر نداشت صد بار از کنار من این کاروان گذشت

1 پیوسته دل ز قطع امید آرمیده است راحت درین چمن بر نخل بریده است

2 صبرم بجستن دل گمگشته رفته است طفل سرشک در پی رنگ پریده است

3 با گریه خنده رویم و با ناله گرم خون باز از شراب غصه دماغم رسیده است

4 شاد است بخت بد که بمفتم زدست داد گوئی مرا فروخته یوسف خریده است

1 آزادگی ز منت احسان رمیدنست قطع امید دست طلب را بریدنست

2 بحریست زندگی که نهنگش حوادثست تن کشتی است و مرگ بساحل رسیدنست

3 سیر ریاض عالم جان با حجاب تن گلزار را ز رخنه دیوار دیدنست

4 در دور ما زخست ابنای روزگار دشوارتر ز مرگ، گریبان دریدنست

1 در صد زخم جفا زان مژه بر دل بازست غمزه زان ناوک کج سخت درست اندازست

2 هر که خودبین و خودآرا ز هنر بی خبرست همچو طاووس که پر زینت و کم پروازست

3 سر توحید ز زنجیر شود معلومست صد دهان نغمه سرا باشد و یک آوازست

4 دخل بیجا ندهد غیر خجالت اثری تیر کج باعث رسوائی تیراندازست

1 ما را طپیدن از غم دنیا شعار نیست صد شکر کاب طینت ما موج دار نیست

2 بی جذبه جنون نرسد کس بهیچ جا سالک براه ماند اگر نی سوار نیست

3 روشندلان حباب سفت دیده بسته اند روزن چه احتیاج اگر شیشه تار نیست

4 آن را که دل ز مشرب منصور آب خورد کشکول فقر را بجز از چوب دار نیست

1 چمن ز سردی ایام برگ و بار گذاشت خوش آنکه عاریتی را باختیار گذاشت

2 بسست سردی فصل خزان کنون باید هوای زهد خنک را بیک کنار گذاشت

3 خزان رسید و بآزادگی ثمر شد نخل فشاند برگ بشکر همینکه بار گذاشت

4 تو نیز پنجه ز می رنگ کن که باد خزان حنا بدست عروسان شاخسار گذاشت

1 در شراب صحبت احباب زهر غفلتست گر بچاه افتد کسی بهتر ز دام صحبتست

2 منکر آئینه اند آنها که اهل عزلتند خلوتی کابنای جنسی گنجد آنجا کثرتست

3 با وجود ناتوانی نرگس بیمار او شوق خونریزیش بیش از آرزوی صحتست

4 دهر را هم مشرب عزلت پسند افتاده است نیست بیوجهی که دایم دشمن جمعیتست

1 آن درد که استخوان شکن نیست معمار کهن بنای تن نیست

2 امروز چراغ اهل فقرم چون فانوسم دو پیرهن نیست

3 نشنیده حدیث آشنائی هر کس که بخویش در سخن نیست

4 لعل لب او نگین تنگیست افسوس که جای نام من نیست

1 ز اختر طالع که مهر او همه کین است خیر ندیدیم اگر چه خیر درین است

2 دوست بهیچم فروخت با همه زاری یار فروشی درین زمانه همین است

3 آینه حسن و عشق روی برویند شوری بختم از آن لب نمکین است

4 دیده عزیزست از سرشک جگر گون قیمت خاتم باعتبار نگین است

آثار کلیم

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی