آثار جویای تبریزی

صفحه 52 از 109
109 اثر از غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی

1 کسی که در طلبش درد جستجو دارد همیشه گریه چو گرداب در گلو دارد

2 هوای باده بود در سری که بی مغز است شراب، نسبت نزدیک با کدو دارد

3 ز شور لعل تو یکبار هر که کام گرفت دلی به سینه نمکسود آرزو دارد

4 چمن به چشم حقیقت نهال کردهٔ تست ز روی و موی تو گل رنگ فیض و بو دارد

1 عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند این قوم زیر سایهٔ شمشیر خفته اند

2 از برق تیغبازی تقدیر بی خبر خامان به ناز بالش تدبیر خفته اند

3 جمعی که غافلند ز حق با وجود علم با دیده های باز چو زنجیر خفته اند

4 آنها که گشته اند همه محو سرخ و زرد در جامه خواب رنگ چو تصویر خفته اند

1 به معشوقی سزاوار است حسنی گو ادا دارد وگرنه هر گلی کز خاک می‌روید صفا دارد

2 شکست نفس از فیض کمال نفس می‌باشد ز غلتانی در یکدانهٔ ما آسیا دارد

3 رباید بیشتر دل را چو گردد حسن کامل‌تر به پیچ و تاب خط رخسار او موج صفا دارد

4 به هر مویش دو عالم می‌دهم بیعانه خوش باشد اگر زلف سیاه او سر سودای ما دارد

1 رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند پرتو مهتاب در پرویزن گل بیختند

2 می تواند گردهٔ رنگ بناگوشت شود با شمیم گل هوای صبح را آمیختند

3 داد ازین دشمن مروت دوستان جویا که باز رشتهٔ پیمان و الفت را ز هم بگسیختند

1 من که در سیر گلم بیخودی مل باشد می و پیمانه ام از بوی گل و گل باشد

2 خودنما گشته سر زلف تو از هر سر موی لازم طول امل عرض تجمل باشد

3 با دل سوخته ام گرمی سرشار مکن که علاجش به تباشیر تغافل باشد

4 دور از آن زلف دلم بسکه پریشان حالست آه آشفته من سایهٔ سنبل باشد

1 با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر کند می رسد گر ناز بر سلطان بحر و بر کند

2 می تواند غوطه زد در آبروی اعتبار خویش را گردآوری آنکس که چون گوهر کند

1 شبی که مستی باد تو در سرم باشد دل گداخته صهبای ساغرم باشد

2 به هر طرف که گشایم نظر گلستان است خیال روی تو تا در برابرم باشد

3 منم به معرکهٔ خودکشی چنان تیغی که پیچ و تاب غم عشق جوهرم باشد

4 خبر نکرده سر خود گرفتن از بزمم ادای تازهٔ آن شوخ خود سرم باشد

1 با شوخی چنان به کنارم نشسته ماند گویی به لوح حافظه مضمون جسته ماند

2 طومار شکوه های دل من به دست چرخ نگشوده همچو غنچهٔ شاخ شکسته ماند

3 باز آکه در فراق تو هر موی بر تنم بسیار بی قرارتر از نبض خسته ماند

4 مضمون بسته را نتواند کسی گشاد مرغ دلم به زلف تو تا حشر بسته ماند

1 هر که از چشم تو کیفیت والا دارد از تماشای لبت نشئه دو بالا دارد

1 بیدلی کو واله دیدار آن طناز ماند دیدهٔ حیران در فیضی به رویش باز ماند

2 بسکه وحشت کرده از طبل تپیدنهای دل رنگ ما چون طایر تصویر در پرواز ماند

3 آه عالم سوز باشد در غبار خود نهان نالهٔ مستور ما در پردهٔ آواز ماند

4 دست عشقم زین چمن در غنچگیها چیده است زان زبان در پردهٔ دل سر به مهر راز ماند

آثار جویای تبریزی

109 اثر از غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار جویای تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی