آثار جلال عضد

صفحه 4 از 29
29 اثر از غزلیّات در دیوان اشعار جلال عضد در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیّات در دیوان اشعار جلال عضد شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیّات در دیوان اشعار جلال عضد

1 من سر زلفش نمی دادم ز دست لیکن از بویش شدم مدهوش و مست

2 رفت زلف او ز دستم این زمان هست داغی بر دلم زین سان که هست

3 تا تو بر پا خاستی سروی چو تو در همه بستان نمی آید به دست

4 هیچ سر بی طوق عشق تو نماند هیچ دل از بند زلف تو نرست

1 برادران و عزیزان! نگار من اینست بت سیمن بر سیمین عذار من اینست

2 کسی که ناله زیرم شنید و گریه زار نکرد رحم بر احوال زار من اینست

3 به نوبهار مکن دعوتم به لاله و گل از آن جهت که گل و نوبهار من اینست

4 بهل که در طلبش روزگار بگذارم که از جهان شرف روزگار من اینست

1 یا رب آن ماه است یا رخسار دوست یا رب آن سرو است یا بالای اوست

2 بعد ازین جان من و سودای او گر برآید بر من از عشقش نکوست

3 وه! که باد صبح جانم تازه کرد ای نسیم صبحگاهی این چه بوست

4 بی خطایی دور راند این چه طبع بی گناهی خشم گیرد این چه خوست

1 بگذار تا بمیرم بر آستان دوست باشد که یاد من برود بر زبان دوست

2 بر حال عاشقان نکند هیچ رحمتی آه از دل ستمگر نامهربان دوست

3 خاک کفش به ملک دو عالم اگر دهند هر چند سود ماست نخواهم زیان دوست

4 جانِ منِ رمیده خاکی نشانه کرد هر تیر ناوکی که بجست از کمان دوست

1 نگویم در تو عیبی ای پسر هست ولیکن بی وفایی این قدر هست

2 نه در هجر توام خواب و قرار است نه در عشق تو از خویشم خبر هست

3 از آن ناوک که زد چشم تو بر من هنوزم زخم پیکان در جگر هست

4 دمی غایب نه ای از پیش چشمم وگر دوری خیالت در نظر هست

1 کسی را در دو عالم حاصلی هست که او را چون تو آرام دلی هست

2 عجب دارم که در اطراف عالم بدین پاکیزگی آب و گلی هست

3 نپندارم که در فردوس اعلی ز کوی دوست خوشتر منزلی هست

4 رموز عشق چون من کس نداند بگو تا حل کنم گر مشکلی هست

1 ساقیا! عقل مرا مست کن ار جامی هست پخته پیش آر که در مجلس ما خامی هست

2 هر کسی را نرسد مستی میخانه عشق ما و می خوردن از این میکده تا جامی هست

3 کعبه زنده دلان است خرابات مغان هم ازین کوی طلب کن اگرت کامی هست

4 آن چنان واله و آشفته آن زلف و رخم که نِیَم آگه اگر صبحی و گر شامی هست

1 از رخت ارغوان نموداری ست وز رخم زعفران نموداری ست

2 نقش سودا که هست بر جانم لب و خطّت از آن نموداری ست

3 از ستاره که ریخت مژگانم از زمین آسمان نموداری ست

4 روی خوب تو با طراوت حسن از ریاض جنان نموداری ست

1 سوخته ای بر درت شب همه شب می گریست ای مه نامهربان هیچ نگفتی که کیست

2 شمع صفت تا مرا سوز تو در سینه است مردنم افسردگی ست سوختنم زندگیست

3 پرده نی هر دمم حال دگرگون کند هر که درین پرده نیست حال چه داند که چیست

4 حاصلم از زندگی نیست به جز گریه هیچ وه که بر این زندگی زار بباید گریست

1 در این ایّام کس غمخوار ما نیست به جز غم کاو ز ما یک دم جدا نیست

2 سری دارم فدای وصل، لیکن مرا با دستبرد هجر پا نیست

3 دلا! در آتش دوری همی ساز که جانان را سر پیوند ما نیست

4 میان عاشقان بیگانه دانش هر آن عاشق که با درد آشنا نیست

آثار جلال عضد

29 اثر از غزلیّات در دیوان اشعار جلال عضد در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیّات در دیوان اشعار جلال عضد شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی