1 حسین آقا امیر لشکر آن بر دو رضا چاکر یکی سلطانِ طوس آن یک وزیر جنگِ ملکِ جم
2 چو بنمود این بنا برپا سرود ایرج به تاریخش بنای او چو عمر شاه و سردار سپه محکم
1 هر کس ز خزانه بُرد چیزی گفتند مَبَر که این گُناه است
2 تعقیب نُموده و گرفتند دزدِ نگرفته پادشاه است
1 گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهن گرفتن آموخت
2 شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت
3 دستم بگرفت و پا بپا برد تا شیوه راه رفتن آموخت
4 یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت
1 رسول دید که جمعی گسسته افسارند به چاره خواست کِشان رِبقَه در رِقاب کند
2 بهشت و دوزخی آراست بهر بیم و اُمید که دعوتِ همه بر مِنهَج صواب کند
3 من از جحیم نترسم از آن که بار خدای نه مطبخی است که در آتشم کباب کند
4 ز مار و عقرب و آتش گزنده تر دارد خدای خواهد اگر بنده را عذاب کند
1 هر که آمد در این جهان ناچار رود از این جهان چه شَه چه گدا
2 یک جَهانِ دگر خدای آراست که بُوَد نامِ آن جهانِ بقا
3 سویِ دارِ بَقا رَوَد هر کس که بیامد در این سرایِ فنا
4 پورِ ایرج نَوادۀ خاقان آن مَلِک زادۀ فرشته لَقا
1 بچه هایِ زمانه رند شدند بی ثمر دان تو ژاژخایی را
2 کودکانِ زمان ما نکنند جز برایِ زر آشنایی را
3 یا برو زَر بده که سر بنهند یا برو دِل بِنه جُدایی را
4 در نَظَرْشانْ بهایِ جامی نیست دفترِ جامی و بَهایی را
1 دیشب دو نفر از رفقا آمده بودند در محضر من ساخته بر ماحضر از من
2 همراه یکیشان پسری بود که گفتی چشمانش طلب میکند ارث پدر از من
3 از در نرسیده به همان نظر اول دین و دل و دانش بربود آن پسر از من
4 گفتم که خدایا ز من این قوم چه خواهند ثابت طلبی دارند اینان مگر از من
1 این شنیدم که چوکابینۀ مستوفی رفت فرصت افتاد به کف مَردُمِ فرصت جُورا
2 از وطن خواهان یک عدّه به هم جمع شدند عرضه کردند شهنشاهِ فلک نیرو را
3 کاندر این مُلکِ رئیس الوزرایی باید که به اِعجاز کند سُخرۀ خود جادو را
4 کاردانی که به تدبیرِ خرد حلّ سازد این همه مشکلِ خَم در خمِ تُودَر تُورا
1 شنیدم کارفرمایی نظر کرد ز روی کِبر و نَخوَت کارگر را
2 روانِ کارگر از وی بیازرد که بس کوتاه دانست آن نظر را
3 بگفت ای گنج وَر این نَخوَت از چیست چو مُزدِ رنج بخشی رنج بر را
4 من از آن رَنج بُر گشتم که دیگر نبینم رویِ کبرِ گنج وَر را
1 دادم به مسیوهال خراسان را عیسی صفت گریختم از احمق
2 نادان به کارها شده مستولی دانا به خون دل شده مستغرق