1 گویند ماکیان را باید گرفت و کشت گر بر خلاف رسم کند نغمۀ خروس
2 بر گو که چون کنند اگر شاعری کند شاعر پسند کودکی آماده چون عروس
1 کیست آن بی شعور درویشی که همیشه به لب بُوَد خاموش
2 نه کند هیچ گفتگو با کس نه به حرفِ کسی نماید گوش
3 کارهایی کند سفیهانه خارق عادت و مخالف هوش
4 مثلا در هوای گرم تموز خرقۀ پشم افکند بر دوش
1 بشنو که لطیفۀ قشنگی است این است حقیقت اصلِ معنیش
2 در دستۀ شاحسین بنگر کان تُرک کفن فکنده در پیش
3 خواهد که کُشد سِنان و خُولی کوبد قمه را به کلۀ خویش
4 آن ترک دگر ز سینه زن ها فریاد کند ز سینۀ ریش!
1 دادم به مسیوهال خراسان را عیسی صفت گریختم از احمق
2 نادان به کارها شده مستولی دانا به خون دل شده مستغرق
1 داد معشوقه به عاشق پیغام که کند مادر تو با من جنگ
2 هر کجا بیندم از دور کند چهره پُرچین و جبین پرآژَنگ
3 با نگاه غضب آلود زند بر دل نازک من تیر خَدَنگ
4 از در خانه مرا طرد کند همچو سنگ از دهن قَلماسنگ
1 گویند که انگلیس با روس عهدی کردست تازه امسال
2 کاندر پُلتِیک هم در ایران زین پس نکنند هیچ اهمال
3 افسوس که کافیانِ این مُلک بنشسته و فارِغند ازین حال
4 کز صلحِ میانِ گربه و موش بر باد رود دُکانِ بَقّال
1 حسین آقا امیر لشکر آن بر دو رضا چاکر یکی سلطانِ طوس آن یک وزیر جنگِ ملکِ جم
2 چو بنمود این بنا برپا سرود ایرج به تاریخش بنای او چو عمر شاه و سردار سپه محکم
1 پیوسته به جنگی تو به ما ای بچه ژاندارم ما با تو به صلحیم و صفا ای بچه ژاندارم
2 خواهی که شوی یاور، ار زان که بزودی یک چند بشو یاور ما ای بچه ژاندارم
3 در مدرسه تا چند توان یک دو سه آخر در میکده هم یک دو سه تا ای بچه ژاندارم
4 یک شب اگر آیی به برم می کنمت من تا صبح دو صد بار دعا ای بچه ژاندارم
1 ای خایه به دست تو اسیرم بنمودهای از جماع سیرم
2 دستم نشود به تخم کَس بند تا باد تو کرده دست گیرم
3 چندان نشوی تو خوب تا من از حسرت کون و کس بمیرم
4 تا حضرت مستطابِ عالی کوچک بشوید بنده پیرم
1 بر سر سفرۀ سپهسالار جوجه ها را کباب می بینم