15 اثر از زبور عجم اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر زبور عجم اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار اقبال لاهوری / زبور عجم اقبال لاهوری

زبور عجم اقبال لاهوری

1 ما از خدای گم شده‌ایم او به جستجوست چون ما نیازمند و گرفتار آرزوست

2 گاهی به برگ لاله نویسد پیام خویش گاهی درون سینه مرغان به های و هوست

3 در نرگس آرمید که بیند جمال ما چندان کرشمه دان که نگاهش به گفتگوست

4 آهی سحر گهی که زند در فراق ما بیرون و اندرون زبر و زیر و چار سوست

1 گنه‌کار غیورم مزد بی‌خدمت نمی‌گیرم از آن داغم که بر تقدیر او بستند تقصیرم

2 ز فیض عشق و مستی برده‌ام اندیشه را آنجا که از دنباله چشم مهر عالم‌تاب می‌گیرم

3 من از صبح نخستین نقشبند موج و گردابم چو بحر آسوده می‌گردد ز طوفان چاره برگیرم

4 جهان را پیش ازین صد بار آتش زیر پا کردم سکون و عافیت را پاک می‌سوزد بم و زیرم

1 سخن تازه زدم کس بسخن وا نرسید جلوه خون گشت و نگاهی بتماشا نرسید

2 سنگ می باش و درین کارگه شیشه گذر وای سنگی که صنم گشت و به مینا نرسید

3 کهنه را در شکن و باز به تعمیر خرام هر که در ورطهٔ «لا» ماند به «الا‘ نرسید

4 ایخوش آن جوی تنک مایه که از ذوق خودی در دل خاک فرو رفت و بدریا نرسید

1 این هم جهانی آن هم جهانی این بیکرانی آن بیکرانی

2 هر دو خیالی هر دو گمانی از شعلهٔ من موج دخانی

3 این یک دو آنی آن یک دو آنی من جاودانی من جاودانی

4 این کم عیاری آن کم عیاری من پاک جانی نقد روانی

1 بینی جهان را خود را نبینی تا چند نادان غافل نشینی

2 نور قدیمی شب را بر افروز دست کلیمی در آستینی

3 بیرون قدم نه از دور آفاق تو پیش ازینی تو بیش ازینی

4 از مرگ ترسی ای زنده جاوید؟ مرگ است صیدی تو در کمینی

1 لاله این چمن آلودهٔ رنگ است هنوز سپر از دست مینداز که جنگ است هنوز

2 فتنه ئی را که دو صد فتنه با آغوشش بود دختری هست که در مهد فرنگ است هنوز

3 ای که آسوده نشینی لب ساحل بر خیز که ترا کار بگرداب و نهنگ است هنوز

4 از سر تیشه گذشتن ز خردمندی نیست ای بسا لعل که اندر دل سنگ است هنوز

1 به نگاه آشنائی چو درون لاله دیدم همه ذوق و شوق دیدم همه آه و ناله دیدم

2 به بلند و پست عالم تپش حیات پیدا چه دمن چه تل چه صحرا رم این غزاله دیدم

3 نه به ماست زندگانی نه ز ما ست زندگانی همه جاست زندگانی ز کجا ست زندگانی

1 جانم در آویخت با روزگاران جوی است نالان در کوهساران

2 پیدا ستیزد پنهان ستیزد ناپایداری با پایداران

3 این کوه و صحرا این دشت و دریا نی راز داران نی غمگساران

4 بیگانهٔ شوق بیگانهٔ شوق این جویباران این آبشاران

1 بیا که خاوریان نقش تازه ئی بستند دگر مرو بطواف بتی که بشکستند

2 چه جلوه ایست که دلها بلذت نگهی ز خاک راه مثال شراره بر جستند

3 کجاست منزل تورانیان شهر آشوب که سینه های خود از تیزی نفس خستند

4 تو هم بذوق خودی رس که صاحبان طریق بریده از همه عالم بخویش پیوستند

1 از چشم ساقی مست شرابم بی می خرابم بی می خرابم

2 شوقم فزون تر از بی حجابی بینم نه بینم در پیچ و تابم

3 چون رشتهٔ شمع آتش بگیرد از زخمهٔ من تار ربابم

4 از من برون نیست منزلگه من من بی نصیبم ، راهی نیابم

آثار اقبال لاهوری

15 اثر از زبور عجم اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر زبور عجم اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی