15 اثر از زبور عجم اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر زبور عجم اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار اقبال لاهوری / زبور عجم اقبال لاهوری

زبور عجم اقبال لاهوری

1 هوای خانه و منزل ندارم سر راهم غریب هر دیارم

2 سحر می گفت خاکستر صبا را «فسرد از باد این صحرا شرارم

3 گذر نرمک ، پریشانم مگردان ز سوز کاروانی یادگارم»

4 ز چشمم اشک چون شبنم فرو ریخت که من هم خاکم و در رهگذارم

1 این جهان چیست صنم خانهٔ پندار من است جلوهٔ او گرو دیدهٔ بیدار من است

2 همه آفاق که گیرم به نگاهی او را حلقه ئی هست که از گردش پرگار من است

3 هستی و نیستی از دیدن و نا دیدن من چه زمان و چه مکان شوخی افکار من است

4 از فسون کاری دل سیر و سکون غیب و حضور اینکه غماز و گشاینده اسرار من است

1 جهان کورست و از آئینهٔ دل غافل افتاد است ولی چشمی که بینا شد نگاهش بر دل افتاد است

2 شب تاریک و راه پیچ پیچ و بی یقین راهی دلیل کاروان را مشکل اندر مشکل افتاد است

3 رقیب خام سودا مست و عاشق مست و قاصد مست که حرف دلبران دارای چندین محمل افتاد است

4 یقین مؤمنی دارد گمان کافری دارد چه تدبیر ای مسلمانان که کارم با دل افتاد است

1 ز هر نقشی که دل از دیده گیرد پاک می‌آیم گدای معنی پاکم تهی ادراک می‌آیم

2 گهی رسم و ره فرزانگی ذوق جنون بخشد من از درس خردمندان گریبان چاک می‌آیم

3 گهی پیچد جهان بر من گهی من بر جهان پیچم بگردان باده تا بیرون ازین پیچاک می‌آیم

4 نه اینجا چشمک ساقی نه آنجا حرف مشتاقی ز بزم صوفی و ملا بسی غمناک می‌آیم

1 زندگی در صدف خویش گهر ساختن است در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است

2 عشق ازین گنبد در بسته برون تاختن است شیشهٔ ماه ز طاق فلک انداختن است

3 سلطنت نقد دل و دین ز کف انداختن است به یکی داد جهان بردن و جان باختن است

4 حکمت و فلسفه را همت مردی باید تیغ اندیشه بروی دو جهان آختن است

1 درین میخانه ای ساقی ندارم محرمی دیگر که من شاید نخستین آدمم از عالمی دیگر

2 دمی این پیکر فرسوده را سازی کف خاکی فشانی آب و از خاک آتش انگیزی دمی دیگر

3 بیار آن دولت بیدار و آن جام جهان بین را عجم را داده ئی هنگامهٔ بزم جمی دیگر

1 ز سلطان کنم آرزوی نگاهی مسلمانم از گل نسازم الهی

2 دل بی نیازی که در سینه دارم گدارا دهد شیوهٔ پادشاهی

3 ز گردون فتد آنچه بر لالهٔ من فرو ریزم او را به برگ گیاهی

4 چو پروین فرو ناید اندیشهٔ من به دریوزهٔ پرتو مهر و ماهی

1 ’شاخ نهال سدره ئی خار و خس چمن مشو» «منکر او اگر شدی منکر خویشتن مشو»

1 نفس شمار به پیچاک روزگار خودیم مثال بحر خروشیم و درکنار خودیم

2 اگرچه سطوت دریا امان بکس ندهد بخلوت صدف او نگاهدار خودیم

3 ز جوهری که نهان است در طبیعت ما مپرس صیرفیان را که ما عیار خودیم

4 نه از خرابهٔ ما کس خراج می خواهد فقیر راه نشینیم و شهریار خودیم

1 نور تو وانمود سپید و سیاه را دریا و کوه و دشت و در و مهر و ماه را

2 تو در هوای آنکه نگه آشنای اوست من در تلاش آنکه نتابد نگاه را

آثار اقبال لاهوری

15 اثر از زبور عجم اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر زبور عجم اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی