1 ۱۴۵ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما ۱۴۵ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما
1 ۱۳۹غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما ۱۳۹غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما
1 ۱۳۱ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما ۱۳۱ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما
1 در پی دلشدگان غمزه ی طنازی هست با خرابی زدگان، خانه براندازی هست
2 گرچه ما سبزهٔ خوابیدهٔ این گلزاریم سر ما در قدم سرو سرافرازی هست
3 هرگز از خویش نکردیم سخن ساز، چو نی لب خاموشی ما، گوش بر آوازی هست
4 چیده از دام و قفس، طرفه بساطی هر سو عشق پنداشته ما را پر پروازی هست
1 ۱۳۸غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما ۱۳۸غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما
1 آب حیات در رقم مشک فام ماست از خضر خامه، زندهٔ جاوید نام ماست
2 با لذت است کام جگرهای سوخته از شور عشق تا نمکی درکلام ماست
3 هر نقطهای چو خال لب یار، مشکبوست این نافه ز آهوی قلم خوش خرام ماست
4 از باده کهن سخن تازه خوشتر است پیمانه لفظ و معنی رنگین مدام ماست
1 در فتح باب میکده باشد گشاد ما صرف سبو شود، همه خاک مراد ما
2 دل روشناس مصحف حسن بتان نبود شد روشن از غبار خط او سواد ما
3 پنداشتم که مهر تو با جان سرشته است جان از میانه رفت و نرفتی ز یاد ما
4 از مبدا فراق تو در عین برزخیم باز آمدن به کوی تو باشد معاد ما
1 از زلف تو داریم پریشانی خود را وز آینه ی روی تو حیرانی خود را
2 دیگر چومن امروز به شیرین سخنی نیست از لعل تو دارم گهر افشانی خود را
3 جایی که اثر نیست، فغان هرزه دراییست دل باکه سراید غم پنهانی خود را؟
4 تنها بگدازیم من و شمع وگر نه دارد همه کس، فکر تن آسانی خود را
1 ۱۴۶ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما ۱۴۶ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما
1 ای یوسف مصر از تو گرفتار محبت عیسی به تمنای تو، بیمار محبت
2 در راه غمت هست به کف جان جهانی گرم است به سودای تو، بازار محبت
3 تاریکتر از شب بود از هجر تو روزم ای روشنی دیده بیدار محبت
4 کفرم بود آرایش رخسارهٔ ایمان بستهست دل از زلف تو، زنار محبت