آثار حزین لاهیجی

صفحه 11 از 92
92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات حزین لاهیجی

غزلیات حزین لاهیجی

1 از شرم، زبانم به گلستان تو بسته ست صد نکته به یک خندهٔ پنهان تو بسته ست

2 ما در چه شماریم که گردون سبک سیر خود را به صف آبله پایان تو بسته ست؟

3 بشکاف دلم را که لبالب شده از خون این عقده به یک جنبش مژگان تو بسته ست

4 جزکیش تو، از ملت دیگرخبرم نیست ایمان من ای عشق، به ایمان تو بسته ست

1 ۱۳۰ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما ۱۳۰ غزل جا مانده اینجا از حزین دلفگار ما

1 ز بیگانه پرداخت بوم و برم را سواری که بر قلب زد لشکرم را

2 به دشتی که می پرورد شور عشقم مگر ناخن شیر، خارد سرم را

3 زمین بس که می بیند از صدمه، نیلی به گردون غلط می کند پیکرم را

1 در دل تنگ بود جلوهٔ جانان ما را یوسفی هست درین گوشهٔ زندان ما را

2 صبح رسوایی ما دامن محشر دارد ندهد تن به رفو، چاک گریبان ما را

3 جلوهٔ حسن تو چون می به رگ و ریشه دوید آتش این برق بلا، زد به نیستان ما را

4 زلف مشکین و شب بخت به هم ساخته اند تا نشانند به این روز پریشان ما را

1 شوری به سر افتاده، رسوای محبت را ساکن نتوان کردن، غوغای محبت را

2 هنگامهٔ محشر را، برهم زند از مستی آن دم که به حشر آرند، شیدای محبّت را

3 درد دل عاشق را عیسی نکند چاره درمان ندهد سودی، سودای محبت را

4 گردی ز نمکدان لعل لب او باشد شوری که به جوش آرد، دریای محبّت را

1 خورشید و ماه آینهٔ حسن یار نیست عینک حجاب گردد، اگر دیده تار نیست

2 دشتی که شوق آبله پا قطره می زند یک خار، زیر منّت ابر بهار نیست

3 موسی صفت ز آتش غیرت نمی روم در سایهٔ نهالی، اگر شعله بار نیست

4 مانع نمی شود کف بی مایه، سیل را دامن حریف گریهٔ بی اختیار نیست

1 چه حسن است این که مجنون می کند عقل فسونگر را؟ چه رنگ است این که در خون می کشد، دامان محشر را؟

2 صفایی کز دم صبح بنا گوش تو می بینم به خون رشک خواهد غوطه دادن، مهر خاور را

3 به چشم کم ندیدی ناز خونریز اسیرانش اگر می بود پروای نگاه، آن چشم کافر را

4 چه استغناست کز چشم سیه مست تو می بینم؟ به خونم تشنه کرد آن تیغ مژگان ستمگر را

1 گرتو را روی زمین خواهش ماوای خوشی ست خانه در گوشهٔ دل کن که عجب جای خوشی ست

2 ای که بیماری آسودگیت سنگین است درد عشقی به کف آور که مسیحای خوشی ست

3 جان به بیعانهٔ پیغام جفا می خواهد یار را با من دلسوخته سودای خوشیست

4 با دل ابنای زمان دست و گریبان شده اند شور دیوانه و اطفال، تماشای خوشی ست

1 پیغام غنچه با دم مشکل گشای کیست؟ بوی گل گسسته عنان در هوای کیست؟

2 بر گرد اوست کعبه و بتخانه در طواف دولتسرای دل حرم کبریای کیست؟

3 سنبل به بر، بنفشه در آغوش می کشد این نکهت از بهار خط مشکسای کیست؟

4 ز افغان شکیب نیست در آتش سپند را مهر زبان دل، نگه سرمه سای کیست؟

1 زان شراری که نهان در دل خارا می سوخت شمع در انجمن و لاله به صحرا می سوخت

2 بود از ساقی ما دوش، ز بس مجلس گرم رنگ در ساغر گل، باده به مینا می سوخت

3 رخ ز می با که برافروخته بودی که ز رشک طرفه آتشکده ای، در دل شیدا می سوخت؟

4 مست من کاش ز میخانه برون می آمد مفتی مدرسه را، دفتر فتوا می سوخت

آثار حزین لاهیجی

92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی