آثار حزین لاهیجی

صفحه 14 از 92
92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات حزین لاهیجی

غزلیات حزین لاهیجی

1 به فردا وعده داد امروز جان ناشکیبا را که شادی مرگ سازد، وعده فردای او ما را

2 غبار خاطر از آه فلک پیما به شور آمد به رقص آرد سماع گردبادم، کوه و صحرا را

3 صبا می کرد قسمت، گردی ازکوی نو درگلشن گل از من بیشتر وا کرد، آغوش تمنا را

4 رخت بی پرده نتوان دید و شوق یک نظر دارم کجا بردی سرت گردم، نقاب روی زیبا را؟

1 حرف غم عشق از لب خندان که جسته ست؟ این شور قیامت، ز نمکدان که جسته ست؟

2 از قلب سپاه دو جهان صاف گذر کرد این ناوک شوخ، از صف مژگان که جسته ست؟

3 زد درگل و خار این شرر شوخ، ندانم ز آتشکده ی سینه ی سوزان که جسته ست؟

4 نگذاشت به جا دامن پاکی که نزد چاک این یوسف بی باک، ز زندان که جسته ست؟

1 در کوچهٔ آن زلف مده راه صبا را آشفته مکن مشت غبار دل ما را

2 محروم گلستان نبود مرغ اسیرم تا سوی قفس راه نبسته ست صبا را

3 جز ناز تو کز لطف دهد تن به نیازم با شاهکه دیدهست هم آغوش گدا را؟

4 مغروری شمع تو به حدّیست که در بزم پروانهٔ سوزش ندهد بال هما را

1 آوازه ام از رتبه گفتار بلند است نامم چو نی، از کلک شکربار بلند است

2 با جلوهٔ او در چه حساب است وجودم؟ از خار و خسم، شعلهٔ دیدار بلند است

3 برخیز که خود را برسانیم به دامی تا نالهٔ مرغان گرفتار بلند است

4 کوتاه شد افسانهٔ نی با همه دعوی ما را شکرین نغمه، ز منقار بلند است

1 گرچه پیمانه ی می مشرق نور دگر است باده را در گل رخسار، ظهور دگر است

2 دل مشتاق و زبانِ اَرَنی گوی کجاست؟ ور نه هر سنگ درین بادیه طور دگر است

3 هرکه را کشور دل ملک سلیمانی شد در نظر هر دو جهان، دیدهٔ مور دگر است

4 چه عجب گر رود از نالهٔ من کوه ز جا بر لبم زمزمه ی عشق، زبور دگر است

1 شنیدم در قفس از شاخساران شور بلبل را به سیل گریه دادم خانهٔ صبر و تحمّل را

2 مدام از دوربینی مرغ زیرک در بلا باشد شکنج دام می بیند، خم گیسوی سنبل را

3 نه از دردی خبر دارد، نه فریادی اثر دارد خدا صبری دهد خواری کشان کوی آن گل را

4 سرت گردم، تهی مگذار جیب داغ ناسورم به دامان نسیمی باز کن مشکینه کاکل را

1 کام، آشنا به ماحضر روزگار نیست جز زهر غصه در شکر روزگار نیست

2 داندکسی که محنت هستی کشیده است دردی بتر، ز دردسر روزگار نیست

3 آسوده اند از غم ایام، بیخودان در ملک وحشتم، خبر روزگار نیست

4 نعلم چو آفتاب ز جایی در آتش است سودی امیدم، از سفر روزگار نیست

1 کامم چشید هر چه نگاهش عتاب داشت زخمم مکید تا دم شمشیر آب داشت

2 یک رخنه نیست بی گل داغی به سینه ام در خانه چشم روزن من آفتاب داشت

3 میزد قدم به وادی وصف رخت، مگر کامشب به کوچه، خامهٔ ما ماهتاب داشت؟

4 زان پیشترکه چهره به می ارغوان کنی داغت چو برگ لاله دلم را کباب داشت

1 زان پیشتر که باده به پیمانه آشناست چشم ترم به گریهٔ مستانه آشناست

2 چون مردمک، نمی رود از دیده خال تو مرغ نگاه من، به همین دانه آشناست

3 روی نیاز، چون گل رعنا دو رنگ نیست یکسان دلم به کعبه و بتخانه آشناست

4 عادت به سخت رویی ایام کرده ایم با سنگ کودکان، سر دیوانه آشناست

1 دل گواه است که در پرده دلارایی هست هستی قطره دلیل است که دریایی هست

2 گر غرورت نکشد کلفت هم صحبتیم نگه عجز مرا عرض تمنّاّّیی هست

3 نبود لایق حسن این همه بی پروایی داد دل گر نتوان داد، مدارایی هست

4 نم خونی به دلم مانده، خماری بشکن از شراب کهن اینجا ته مینایی هست

آثار حزین لاهیجی

92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی