آثار حزین لاهیجی

صفحه 15 از 92
92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات حزین لاهیجی

غزلیات حزین لاهیجی

1 پخته به حکمتی کنم، بادهٔ نارسای را بر سر خم نهاده ام، خشت کلیسیای را

2 گر بودت به عاشقی، لخت دلی نیازکن توشه ببند بر میان، نالهٔ ره گرای را

3 محمل لیلی از نظر رفت اوا نشان پی گم است گوش به راه حیرتم، زمزمهٔ درای را

4 برهمنی کمینه ام، سجده بر صنمکده چین بگشا ز ابروان، قبله من، خدای را

1 بلبل و پروانه را عشق گریبان گرفت این ره بزم، آن یکی، راه گلستان گرفت

2 تیره شبستان دهر، جای نشستن نبود دامن جان مرا، صحبت جانان گرفت

3 جور جهان می شود، قسمت خونین دلان خار، مکافات برق، ز آبله پایان گرفت

4 خونی صد خانه است، اشک جهان گرد من شکرکه این سیل خون، راه بیابان گرفت

1 مجنون مرا شور تو بی پا و سر انداخت کوه غم عشق تو مرا از کمر انداخت

2 مشکل که به کویت رسد این رنگ پریده سیمرغ درین راه خطرناک، پرانداخت

3 تا چشم سیه مست تو عاشق کشی آموخت از هر دو جهان، قاعدهٔ داد برانداخت

4 بر خاک درت پارهٔ دل ریخت سرشکم در کوی تو این قافله، بار سفر انداخت

1 مکش چون دورگردون بر رخم داغ جدایی را چو من پروانه ای باید چراغ آشنایی را

2 تهیدستیم ساقی، همّتی در کار می باید ز برق باده روشن ساز، شام بی نوایی را

3 خطر اندیشه باریک بینان درکمین دارد خطا هرگز نمی تابد عنان، تیر هوایی را

4 رسانم حرمت میخانه تا جاییکه تعظیمش به خاک پای خم مالد، جبین پارسایی را

1 یا رب این غنچه دهن مست ز میخانهٔ کیست؟ عهد و پیمان لبش با لب پیمانهٔ کیست؟

2 دست بی باک که با سنبل او گستاخ است طرّه ی خم به خمش در شکن شانهٔ کیست؟

3 بادهٔ ناب، چنین هوش نمی پردازد دلم از خود شده جلوه مستانه کیست؟

4 ناله ای هست ز پی قافلهٔ ناز تو را این جرس نیست، ندانم دل دیوانه کیست؟

1 صد جان به حسرت سوختی، آهی ز جایی برنخاست از دل شکستن های ما، هرگز صدایی برنخاست

2 نخلت کز اشک و آه من، نشو و نما آموخته مانند این شمشادبن، ز آب و هوایی برنخاست

3 در گلشنت باد صبا،کی می کند یادی ز ما؟ دیری ست کز راه وفا، آواز پایی بر نخاست

4 از آمد و رفت نفس، آگه نمی گردد کسی زین کاروان بی خبر، بانک درایی برنخاست

1 دیده تا بر هم زدم سامان باغ از دست رفت ذوق مستی داشتم چون گل، ایاغ از دست رفت

2 پای در دامان کشیدم شد گریبانگیر، عشق رفتم از دنبال دل، کنج فراغ از دست رفت

3 رنگ مطلب ریختن خاکسترم بر باد داد بویی از گلزار می جستم، دماغ از دست رفت

4 تا سرآمد کوچه راه عمر، پا ازکار ماند بس که سودم کف به هم ز افسوس، داغ از دست رفت

1 سفید کرد غمت دیده های تار مرا بود سیاهی زلف تو روزگار مرا

2 چو شمع، سوز دل خود مرا تمام کند به دیگری نگذارد غم تو کار مرا

3 ز رستخیز نخیزد ز جا مگر که دگر هوای گرد تو گشتن بود، غبار مرا

4 ز چشم مست توام یک نظر بس است ولی هزار میکده می، نشکند خمار مرا

1 در مجلس ما خون دل است اینکه به جام است هر قطره که از دل نتراویده حرام است

2 با جلوهء او در چه حساب است وجودم؟ چون صبح دمد، شمع سحرگاه، تمام است

3 تا ز آتش می، چهرهٔ زاهد نشود سرخ با او نتوان راز دلی گفت، که خام است

4 تلقین لب لعلی جان پرور ساقیست گر ذکر دوام است و گر شرب مدام است

1 نگاه گوشهٔ آن چشم میگسارم سوخت ز نارسایی ساقی، دل فگارم سوخت

2 هنوز بلبل و پروانه در عدم بودند که عشق روی تو گل کرد و خارخارم سوخت

3 به جام غنچهٔ نشکفته زهرخندی ریز که ساقی لب لعل تو، در خمارم سوخت

4 چو شمع، یاد تو می ریخت آتش از چشمم شب فراق تو، مژگان اشکبارم سوخت

آثار حزین لاهیجی

92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی