آثار حزین لاهیجی

صفحه 16 از 92
92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حزین لاهیجی / غزلیات حزین لاهیجی

غزلیات حزین لاهیجی

1 به آب خضر مفروش آبروی پارسایی را مغانی باده باید کاسه کشکول گدایی را

2 شکست قدرم از سنجیدگی هموار می گردد ز مغز خویش دارد استخوانم مومیایی را

3 ز هجران دیده ام کاری، که کافر از اجل بیند خدا کوتاه سازد عمر ایام جدایی را

4 به طفلی بسته ام دل،کز دبستانش سبق گیرد بهاران سست عهدی، شاهد گل بی وفایی را

1 سر خط تعلیم شد، شیوه استاد را کلک کهن مشق من، تیشهٔ فرهاد را

2 هر سر موی من است، اینکه به میدان عشق سینه به نشتر دهد، دشنه فولاد را

3 بر رخ گلرنگ تو، منت پیمانه نیست غازه چه حاجت بود، حسن خداداد را؟

4 در چمن دلبری رشک بر و دوش تو داده به آشفتگی، طرهٔ شمشاد را

1 مستان، شب غم رفت و سحرگاه فتوح است پیمانه بیارید که هنگام صبوح است

2 پیمانه مگو، چشمه ی جان پرور خضر است در بحر پُر آشوب جهان کشتی نوح است

3 ما مفتی عشقیم بکش باده، حلال است ما ناصح اوییم، اگر توبه نصوح است

4 افسرده دلان های، دماغی برسانید تا بلبله هم نغمه مرغان صبوح است

1 نگاه ناز او فهمید، راز سینه جوشی را رساند آخر به جایی، عشق فریاد خموشی را

2 چه پروا گر در میخانه ها را محتسب گل زد؟ نبندد نرگس مستش، دکان می فروشی را

3 قیامت هم سر از خواب پریشان بر نمی دارم که دارم یادگار طره آشفته هوشی را

4 تغافل شیوهٔ من، گر به فریادم دهد گوشی کنم نازکتر ازگل، پرده بلبل سروشی را

1 فکندم چاکها در جیب جان بی تابی خود را کشیدم شانه ای زلف پریشان خوابی خود را

2 ز کشتن نیست باکم، لیک می ترسم که تیغ تو کند ضایع ز خون گرم من، سیرابی خود را

3 غم عشق تو شد سرمایهٔ عزّ و قبول من به این اکسیر زر کردم، دل سیمابی خود را

4 خورد از دست ساحل، سیلی تأدیب رخسارش به مژگانم فروشد موج اگر شادابی خود را

1 با مستی غمت به شراب احتیاج نیست با این دل برشته کباب احتیاج نیست

2 کو دیده ای که تاب جمال تو آورد؟ خورشید حشر را به نقاب احتیاج نیست

3 تیغ برهنه، ناز نگهبان نمی کشد حسن غیور را به حجاب احتیاج نیست

4 مگذار مصحف دل صد پاره در بغل تعلیم عشق را به کتاب احتیاج نیست

1 عاشق حریف حملهٔ شیر دلیر نیست در سینه اش اگر جگری همچو شیر نیست

2 از تیغ بازی نگهت می توان شناخت کز خون هنوز نرگس مست تو سیر نیست

3 در کار عشق، حوصله باید حریف را منصور، مرد معرکهٔ دار و گیر نیست

4 کودک، مشیمه را نشمارد به خویش تنگ دنیا به چشم مردم دنیا حقیر نیست

1 عاشق مهجور، وصل دلستان بیند به خواب دیدهٔ محتاج، گنج شایگان بیند به خواب

2 بعد این چشم من آن سرو روان بیند به خواب دیدهٔ عاشق مگر بخت جوان بیند به خواب

3 دل کجا و طرهٔ نازک نهالان از کجا؟ مرغ بی بال و پر ما، آشیان بیند به خواب

4 مرگ عاشق گفتم او را مهربان سازد نشد قمری ما سرو او را سرگران بیند به خواب

1 بر سر خود دهدم جا، خم پاکیزه سرشت خاکم آن روزکه درمیکده خواهد شد خشت

2 بار دیگر کندش کاتب اقبال، رقم هر چه بر صفحهٔ ما، خامهٔ تقدیر نوشت

3 همّتی بدرقه، ای پیر خراباتکه باز برد از کعبه ام آن زلف چلیپا به کنشت

4 تنگی خاطر و افسردگی، از یادم برد سایهٔ بید و طرب خیزی دشت و لب کشت

1 آمد آن شمع شبی بر سر و، سامانم سوخت جستم از جای چنان گرم، که دامانم سوخت

2 غنچهای غارت ایام به گلشن نگذاشت غم تنهایی مرغان گلستانم سوخت

3 مدتی شد که ز دشت آبله پایی نگذشت جگر از تشنگی خار بیابانم سوخت

4 من که در صومعه سرحلقهٔ دین دارانم نگه کافر آن مغبچه ایمانم سوخت

آثار حزین لاهیجی

92 اثر از غزلیات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی