برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1 دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور
2 ای گل به شکر آن که تویی پادشاه حسن با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور
3 از دست غیبت تو شکایت نمیکنم تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
4 گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد ما را غم نگار بود مایه سرور
1 یوسف گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور
2 ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
3 گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن چتر گل در سر کشی، ای مرغ خوشخوان غم مخور
4 دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
1 نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
2 ز وصل روی جوانان تمتعی بردار که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
3 نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر
4 معاشری خوش و رودی بساز میخواهم که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
1 روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیر پیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر
2 در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغ بر سر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر
3 ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرش در غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر
4 چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باک آتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر
1 هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز
2 روندگان طریقت ره بلا سپرند رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز
3 غم حبیب نهان به ز گفت و گوی رقیب که نیست سینه ارباب کینه محرم راز
4 اگر چه حسن تو از عشق غیر مستغنیست من آن نیم که از این عشقبازی آیم باز
1 منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
2 نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز
3 ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز
4 طهارت ار نه به خون جگر کند عاشق به قول مفتی عشقش درست نیست نماز
1 ای سرو ناز حسن که خوش میروی به ناز عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
2 فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل ببریدهاند بر قد سروت قبای ناز
3 آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز
4 پروانه را ز شمع بود سوز دل ولی بی شمع عارض تو دلم را بود گداز
1 درآ که در دل خسته توان درآید باز بیا که در تن مرده روان درآید باز
2 بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست که فتح باب وصالت مگر گشاید باز
3 غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت ز خیل شادی روم رخت زداید باز
4 به پیش آینه دل هر آن چه میدارم بجز خیال جمالت نمینماید باز
1 حال خونین دلان که گوید باز وز فلک خون خم که جوید باز
2 شرمش از چشم می پرستان باد نرگس مست اگر بروید باز
3 جز فلاطون خم نشین شراب سر حکمت به ما که گوید باز
4 هر که چون لاله کاسه گردان شد زین جفا رخ به خون بشوید باز
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.