آثار حافظ شیرازی

صفحه 21 از 54
54 اثر از غزلیات حافظ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حافظ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.

صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حافظ شیرازی / غزلیات حافظ شیرازی

غزلیات حافظ شیرازی

1 مرا به رندی و عشق، آن فضول عیب کُنَد که اعتراض بر اسرارِ علمِ غیب کُنَد

2 کمالِ سِرِّ محبت ببین، نه نقصِ گناه که هر که بی‌هنر اُفتَد، نظر به عیب کند

3 ز عطرِ حورِ بهشت آن نَفَس برآید بوی که خاکِ میکدهٔ ما عَبیر جِیب کند

4 چنان زَنَد رَهِ اسلام غمزهٔ ساقی که اجتناب ز صهبا، مگر صُهیب کند

1 طایر دولت اگر باز گذاری بِکُنَد یار بازآید و با وصل قراری بِکُنَد

2 دیده را دَستگَهِ دُرّ و گهر گر چه نَمانْد بخورد خونی و تدبیرِ نثاری بکند

3 دوش گفتم بکند لعلِ لبش چارهٔ من هاتفِ غیب ندا داد که آری بکند

4 کَس نَیارَد بَرِ او دَم زَنَد از قصهٔ ما مگرش بادِ صبا گوشْ گذاری بکند

1 کِلکِ مشکین تو روزی که ز ما یاد کند بِبَرَد اجرِ دو صد بنده که آزاد کند

2 قاصدِ منزلِ سِلمی که سلامت بادش چه شود گر به سلامی دلِ ما شاد کند؟

3 امتحان کن که بَسی گنجِ مرادت بدهند گر خرابی چو مرا، لطفِ تو آباد کند

4 یا رب اندر دلِ آن خسرو شیرین انداز که به رحمت گذری بر سرِ فرهاد کند

1 آن کیست کز رویِ کرم با ما وفاداری کند بر جایِ بدکاری چو من یک دَم نکوکاری کند

2 اول به بانگِ نای و نی آرد به دل پیغامِ وی وانگه به یک پیمانه مِی با من وفاداری کند

3 دلبر که جان فرسود از او کامِ دلم نَگْشود از او نومید نتوان بود از او، باشد که دلداری کند

4 گفتم گره نَگْشوده‌ام زان طُرِّه تا من بوده‌ام گفتا مَنَش فرموده‌ام تا با تو طَرّاری کند

1 سروِ چَمانِ من چرا میلِ چمن نمی‌کند؟ همدمِ گل نمی‌شود یادِ سَمَن نمی‌کند

2 دی گِلِه‌ای ز طُرِّه‌اش کردم و از سرِ فُسوس گفت که این سیاهِ کج، گوش به من نمی‌کند

3 تا دلِ هرزه گَردِ من رفت به چینِ زلفِ او زان سفرِ درازِ خود عزمِ وطن نمی‌کند

4 پیشِ کمانِ ابرویش لابه همی‌کنم ولی گوش کشیده است از آن گوش به من نمی‌کند

1 در نظربازیِ ما بی‌خبران حیرانند من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند

2 عاقلان نقطهٔ پرگارِ وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند

3 جلوه گاهِ رخِ او دیدهٔ من تنها نیست ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند

4 عهد ما با لبِ شیرین دهنان بست خدا ما همه بنده و این قوم خداوندانند

1 سَمَن بویان غبارِ غم چو بنشینند، بنشانند پری رویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند

2 به فِتراکِ جفا دل‌ها چو بربندند، بربندند ز زلفِ عَنبرین جان‌ها چو بگشایند، بفشانند

3 به عمری یک نَفَس با ما چو بنشینند، برخیزند نهالِ شوق در خاطر چو برخیزند، بنشانند

4 سرشکِ گوشه گیران را چو دریابند، دُر یابند رخِ مِهر از سحرخیزان نگردانند، اگر دانند

1 غلامِ نرگسِ مستِ تو تاجدارانند خرابِ بادهٔ لعلِ تو هوشیارانند

2 تو را صبا و مرا آبِ دیده شد غَمّاز و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند

3 ز زیرِ زلفِ دوتا چون گذر کُنی بِنْگر که از یَمین و یَسارت چه سوگوارانند

4 گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین که از تَطاوُلِ زلفت چه بی‌قرارانند

1 آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند

2 دَردَم نهفته بِه ز طبیبانِ مدعی باشد که از خزانهٔ غیبم دوا کنند

3 معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد هر کس حکایتی به تَصَّور چرا کنند؟

4 چون حُسنِ عاقبت نه به رندی و زاهدیست آن بِه که کارِ خود به عنایت رها کنند

1 شاهدان گر دلبری زین سان کنند زاهدان را رخنه در ایمان کنند

2 هر کجا آن شاخِ نرگس بِشْکُفَد گُلرُخانَش دیده نرگس دان کنند

3 ای جوانِ سَروقَد، گویی بِبَر پیش از آن کز قامتت چوگان کنند

4 عاشقان را بر سرِ خود حُکم نیست هر چه فرمانِ تو باشد آن کنند

آثار حافظ شیرازی

54 اثر از غزلیات حافظ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حافظ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.

صفحه بعدی
صفحه قبلی