نفس برآمد و کام از تو بر از حافظ شیرازی غزل 237
1. نفس برآمد و کام از تو بر نمیآید
فغان که بختِ من از خواب در نمیآید
...
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1. نفس برآمد و کام از تو بر نمیآید
فغان که بختِ من از خواب در نمیآید
...
1. جهان بر ابرویِ عید از هِلال وَسمه کشید
هِلال عید در ابرویِ یار باید دید
...
1. رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید
...
1. ابرِ آذاری برآمد بادِ نوروزی وزید
وَجهِ مِی میخواهم و مُطرب، که میگوید رسید؟
...
1. معاشران ز حریفِ شبانه یاد آرید
حقوقِ بندگیِ مخلصانه یاد آرید
...
1. بیا که رایتِ منصورِ پادشاه رسید
نویدِ فتح و بشارت به مِهر و ماه رسید
...
1. بویِ خوشِ تو هر که ز بادِ صبا شنید
از یارِ آشْنا سخنِ آشْنا شنید
...
1. معاشران گره از زلفِ یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
...
1. الا ای طوطیِ گویایِ اسرار
مبادا خالیَت شِکَّر ز مِنقار
...
1. عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار
...
1. صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشق بیدل خبر دریغ مدار
...