برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1 صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
2 شکرفروش که عمرش دراز باد چرا تَفَقُّدی نکند طوطی شکرخا را
3 غرور حُسنت اجازت مگر نداد ای گل؟ که پرسشی نکنی عَندَلیب شیدا را
4 به خُلق و لطف توان کرد صید اهل نظر به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
1 به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟ که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را
2 ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را
3 مژهٔ سیاهت ار کرد به خون ما اشارت ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا
4 دل عالمی بسوزی چو عِذار برفُروزی تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
1 صوفی بیا که آینه صافیست جام را تا بنگری صفای می لعلفام را
2 راز درون پرده ز رندان مست پرس کاین حال نیست زاهد عالیمقام را
3 عَنقا شکار کَس نشود دام بازچین کآنجا همیشه باد به دست است، دام را
4 در بزم دور، یکدو قدح درکش و برو یعنی طمع مدار وصال دوام را
1 اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
2 به بویِ نافهای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
3 مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم جَرَس فریاد میدارد که بَربندید مَحمِلها
4 به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید که سالِک بیخبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزلها
1 صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا ببین تفاوتِ ره کز کجاست تا بکجا
2 دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس کجاست دیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا
3 چه نسبت است به رندی صَلاح و تقوا را سماعِ وعظ کجا، نغمهٔ رباب کجا
4 ز رویِ دوست دلِ دشمنان چه دریابد چراغِ مرده کجا، شمعِ آفتاب کجا
1 دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
2 کشتیشکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز باشد که باز بینم دیدار آشنا را
3 دهروزه مِهر گردون، افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
4 در حلقهٔ گل و مُل خوش خواند دوش بلبل هاتِ الصَّبُوحَ هُبّوا یا ایُّها السُکارا
1 اگر آن تُرک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هِندویَش بخشم سمرقند و بخارا را
2 بده ساقی مِیِ باقی که در جنت نخواهی یافت کنار آب رُکن آباد و گُلگَشت مُصَّلا را
3 فَغان کاین لولیانِ شوخِ شیرینکار شهرآشوب چنان بردند صبر از دل که تُرکان خوان یغما را
4 ز عشق ناتمام ما جمال یار مُستَغنی است به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را؟
1 رونق عهد شباب است دگر بُستان را میرسد مژدهٔ گل بلبل خوش الحان را
2 ای صبا گر به جوانان چمن باز رَسی خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
3 گر چنین جلوه کند مغبچهٔ باده فروش خاکروب در میخانه کنم مژگان را
4 ای که بر مه کشی از عَنبر سارا چوگان مضطرب حال مگردان، من سرگردان را
1 دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
2 ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون روی سوی خانهٔ خَمّار دارد پیر ما
3 در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
4 عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
1 میدمد صبح و کِلِّه بست سحاب الصَبوح الصَبوح یا اصحاب
2 میچکد ژاله بر رخِ لاله المُدام المُدام یا احباب
3 میوزد از چمن نسیمِ بهشت هان، بنوشید دَم به دَم مِیِ ناب
4 تخت زُمْرُد زده است گل به چمن راحِ چون لعلِ آتشین دریاب
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.