آمد ز ازل گوهر معنی کمیاب از قدسی مشهدی رباعی 37
1. آمد ز ازل گوهر معنی کمیاب
آراسته ظاهران ندانند این باب
...
1. آمد ز ازل گوهر معنی کمیاب
آراسته ظاهران ندانند این باب
...
1. ای صبح ز فیض نفست عرش جناب
وی خرقه رحمت ز تو پوشیده سحاب
...
1. چون ساخته شد کار جهان را اسباب
برداشتن چیزی ازان بود صواب
...
1. وقت است اگر عنان سپاری به شتاب
با جاذبه شوق چه دریا، چه سراب
...
1. بر روی محیط است کف پای حباب
نگرفته درین بحر، کسی جای حباب
...
1. اشک آمده مصدر اثر در همه باب
خوش منتهاست بر سر از چشم پر آب
...
1. هرکس که کند از تو تمنای گلاب
بر چهره خود آب زند جای گلاب
...
1. دود دلم آسمانگدازست امشب
چون راه عدم، دور و درازست امشب
...
1. مطلب چو بزرگ شد، به بازی مطلب
بی سعی نیاز، بینیازی مطلب
...
1. آن کز هنرش بلند گردد درجات
نقدی به کفش نیست به جز نقد حیات
...
1. آن را که قبول، دور اندازد رخت
نابود شود کمالش از پستی بخت
...
1. هرچند هنر به کس نخواهد پرداخت
غربتزده را ساز هنر باید ساخت
...