1 آن را که بزرگ است خرد در همه باب آزاد برون رود ازین دیر خراب
2 کوچکخردان به قید دنیا میرند اطفال روند دست و پا بسته به خواب
1 قدرت نشود بلند از علم کتاب از عشق و خرد جوی مدد در همه باب
2 عشق و خردت برآورند از پستی بی دلو و رسن ز چاه برناید آب
1 تا کرد قضا بنای این دیر خراب تاخیر به کار راستان آمده باب
2 گر راست روی، مکن به مقصود شتاب زیرا که رسد پای چپ اول به رکاب
1 ای تشنه فیض تو چه دریا چه سراب امید به توست خلق را در همه باب
2 در دنیا، بس که مهربان همهای هر طایفهات میکند از خویش حساب
1 در فقر، ریاضت است باب از همه باب پروردن تن عیب بود از خور و خواب
2 این نغمه خوشت باد اگر داری تاب کز ضعف، رگ از پوست برآید چو رباب
1 از مرحله کذب گذشتم به شتاب فال ره فقر میزنم در همه باب
2 نزدیکترست ره به افتادگیام زان ره که فتد عکس در آیینه و آب
1 آمد ز ازل گوهر معنی کمیاب آراسته ظاهران ندانند این باب
2 آن روز که خلق صورت و معنی شد کردند قبول صورت آیینه و آب
1 ای صبح ز فیض نفست عرش جناب وی خرقه رحمت ز تو پوشیده سحاب
2 ای مرشد ارباب طریق از همه باب ما را چو اجابت به دعایی دریاب
1 چون ساخته شد کار جهان را اسباب برداشتن چیزی ازان بود صواب
2 از جمله برداشتنیها، اول برداشته شد ز پیش چشم تو حجاب
1 وقت است اگر عنان سپاری به شتاب با جاذبه شوق چه دریا، چه سراب
2 بشتاب به سرعتی که در راه رسد اول قدمت به منزل آخر به رکاب