ای دل می امید دگر بر تو حرام از قدسی مشهدی غزل 72
1. ای دل می امید دگر بر تو حرام است
کمحوصلهای خون جگر بر تو حرام است
...
1. ای دل می امید دگر بر تو حرام است
کمحوصلهای خون جگر بر تو حرام است
...
1. فتنهجویی ز بت خویش مرا باور نیست
گر دمی بر سر نازست دمی دیگر نیست
...
1. مرو ز دیده که جام جهاننما اینجاست
قدم برون مگذار از دلم که جا اینجاست
...
1. از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه بست
بار اوراق تغافل را چرا شیرازه بست؟
...
1. به گریه سحر و آه شب دلم شادست
چو گل که تازه ز آب و شکفته از بادست
...
1. عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار نیست
هرکه شد ز اهل سلامت مرد این بازار نیست
...
1. لیلیاش در دل و گوشش به صدای جرس است
یا رب این مغلطه مجنون ترا با چه کس است
...
1. آنکه دایم میخراشد سینه ما ناخن است
خارخار سینه ما را مداوا ناخن است
...
1. بازم نشسته تا مژه در دل نگاه کیست
روزم سیاهکرده چشم سیاه کیست
...
1. از غم نمیخورد دل اهل جنون شکست
در حیرتم که خاطرم از غصه چون شکست
...
1. نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ است
چه شد که غنچه صد برگ او به صد رنگ است
...
1. خطش را کس به جز من مبتلا نیست
به این خط چشم هرکس آشنا نیست
...